Persian Vocabulary
Click on letter: GT-Google Translate; GD-Google Define; H-Collins; L-Longman; M-Macmillan; O-Oxford; © or C-Cambridge
GT
GD
C
H
L
M
O
a
GT
GD
C
H
L
M
O
able
/ˈeɪ.bl̩/ = ADJECTIVE: توانا, قابل, لایق, اماده, شایسته, صلاحیت دار, مستعد, دارای صلاحیت قانونی, خلیق, با استعداد;
USER: قادر, قادر است, که قادر, قادر خواهید بود, است قادر
GT
GD
C
H
L
M
O
about
/əˈbaʊt/ = PREPOSITION: در باره, در حدود, در, راجع به, پیرامون, پیرامون, پیرامون, پیرامون, با, نزدیک;
ADVERB: تقریبا, پیرامون;
USER: در باره, در حدود, در, راجع به, تقریبا
GT
GD
C
H
L
M
O
acceleration
/əkˌsel.əˈreɪ.ʃən/ = NOUN: شتاب, سرعت, تسریع, افزایش سرعت, تندی, تعجیل;
USER: شتاب, سرعت, تسریع, شتاب دهنده, افزایش سرعت
GT
GD
C
H
L
M
O
access
/ˈæk.ses/ = NOUN: دسترسی, دسترس, راه, دست یابی, تقریب, اجازه دخول, راه دسترس, مدخل, وسیله حصول, حمله, اصابت, دسترسی یا مجال مقاربت, تقرب به خدا, بروز مرض;
USER: دسترسی, دسترسی به, دسترسی داشته باشید, دسترسی پیدا, دسترسی پیدا کنید
GT
GD
C
H
L
M
O
accessible
/əkˈses.ə.bl̩/ = ADJECTIVE: در دسترس, دست یافتنی, دستیابی پذیر, قابل وصول, امادهء پذیرایی, حی و حاضر, دم دستی, نزدیک;
USER: در دسترس, دسترس, قابل دسترس, قابل دسترسی, های قابل دسترس
GT
GD
C
H
L
M
O
accessories
/əkˈses.ər.i/ = NOUN: لوازم, لوازم تزئینی;
USER: لوازم, لوازم جانبی, لوازم جانبی را, وسایل جانبی, لوازم جانبی برای
GT
GD
C
H
L
M
O
according
/əˈkôrd/ = ADJECTIVE: مطابق, موافق, بر وفق;
USER: مطابق, توجه, بر اساس, بر طبق, بر اساس گزارش
GT
GD
C
H
L
M
O
account
/əˈkaʊnt/ = NOUN: حساب, شرح, گزارش, صورت حساب, حکایت, داستان, سبب;
VERB: شمردن, حساب کردن, حساب پس دادن, مسئول بودن, محاسبه نمودن;
USER: حساب, حساب کاربری, به حساب, حساب کاربری دارید, شرح
GT
GD
C
H
L
M
O
achieve
/əˈtʃiːv/ /əˈtʃiːv/ = VERB: رسیدن, دست یافتن, نائل شدن به, انجام دادن, بانجام رسانیدن, تحصیل کردن, کسب موفقیت کردن اطاعت کردن;
USER: رسیدن, دستیابی, رسیدن به, دستیابی به, دست یافتن
GT
GD
C
H
L
M
O
across
/əˈkrɒs/ = PREPOSITION: در میان;
ADVERB: از میان, از عرض, از وسط, ازاین طرف بان طرف, یکسره, از این سو بان سو;
USER: در میان, سراسر, در سراسر, در سرتاسر, را در سراسر
GT
GD
C
H
L
M
O
active
/ˈæk.tɪv/ = ADJECTIVE: فعال, معلوم, کنشی, کنشگر, دایر, کاری, ساعی, حاضر بخدمت, تنزل بردار, با ربح, کنشور, پر کار;
USER: فعال, فعال است, های فعال, فعال را
GT
GD
C
H
L
M
O
adapted
/əˈdæpt/ = VERB: وفق دادن, تعدیل کردن, سازوار کردن, اقتباس کردن, جور کردن, درست کردن, مطابقت کردن;
USER: اقتباس شده, اقتباس, سازگار, تطبیق داده, سازگار شده
GT
GD
C
H
L
M
O
adapts
/əˈdæpt/ = VERB: وفق دادن, تعدیل کردن, سازوار کردن, اقتباس کردن, جور کردن, درست کردن, مطابقت کردن;
USER: سازگار, سازگار است, تطبیق, سازگاری, انطباق
GT
GD
C
H
L
M
O
advantage
/ədˈvɑːn.tɪdʒ/ = NOUN: مزیت, برتری, سود, فایده, منفعت, حسن, صرفه, تفوق, سبقت, بهتری;
VERB: مزیت دادن, سودمند بودن, فیضالهیبخشیدن;
USER: مزیت, برتری, سود, از مزیت, مزیت های
GT
GD
C
H
L
M
O
advice
/ədˈvaɪs/ = NOUN: مشورت, نصیحت, اندرز, رایزنی, پند, اطلاع, نظر, خبر, مصلحت, اگاهی, صوابدید;
USER: نصیحت, مشورت, اندرز, پند, رایزنی
GT
GD
C
H
L
M
O
air
/eər/ = NOUN: هوا, باد, فضا, جریان هوا, استنشاق, نسیم, نفس, شهیق, نما, سیما, اوازه, اواز, اهنگ, هر چیز شبیه هوا;
VERB: بادخور کردن, اشکار کردن;
USER: هوا, هوایی, هوای, هوا را, هوا در
GT
GD
C
H
L
M
O
airborne
/ˈeə.bɔːn/ = ADJECTIVE: هوا برد, بوسیله هوا نقل و انتقال یافته;
USER: هوا برد, هوابرد, موجود در هوا, هوابرد و, معلق در هوا
GT
GD
C
H
L
M
O
all
/ɔːl/ = ADJECTIVE: تمام, همه, همه چیز, هر گونه, بسیار;
PRONOUN: کلیه, جمیع;
ADVERB: همگی, تماما, یکسره, داروندار;
USER: تمام, همه, تمامی, کلیه, از همه
GT
GD
C
H
L
M
O
allergen
/ˈæl.ə.dʒən/ = NOUN: مادهای که باعی حساسیت میشود;
USER: آلرژن,
GT
GD
C
H
L
M
O
allows
/əˈlaʊ/ = VERB: اجازه دادن, پذیرفتن, رخصت دادن, پسندیدن, تصویب کردن, روا دانستن, اعطاء کردن, ترخیص کردن;
USER: اجازه می دهد تا, اجازه می دهد, اجازه می دهد که, امکان می دهد, اجازه میدهد تا
GT
GD
C
H
L
M
O
also
/ˈɔːl.səʊ/ = ADVERB: همچنین, نیز, و همچنین, بعلاوه, همینطور, و نیز, گذشته از این;
USER: همچنین, نیز, همچنین می, نیز به, را نیز
GT
GD
C
H
L
M
O
alternate
/ˈɒl.tə.neɪt/ = ADJECTIVE: متناوب, متبادل, متبادل, یک درمیان;
NOUN: عوض و بدل;
VERB: متناوب کردن, متناوب بودن, بنوبت انجام دادن, یک درمیان امدن;
USER: متناوب, جایگزین, های متناوب, جایگزین را, های جایگزین
GT
GD
C
H
L
M
O
always
/ˈɔːl.weɪz/ = ADVERB: همیشه, همواره, همه وقت;
USER: همیشه, همواره, همیشه به, همیشه در, که همیشه
GT
GD
C
H
L
M
O
an
GT
GD
C
H
L
M
O
and
/ænd/ = CONJUNCTION: و, و;
USER: و, ها و, و در, و به, است و
GT
GD
C
H
L
M
O
answer
/ˈɑːn.sər/ = NOUN: جواب, پاسخ, دفاع;
VERB: پاسخ دادن, جواب دادن, از عهده برامدن, دفاع کردن, جوابگو شدن, بکار امدن, بکار رفتن, بدرد خوردن, جواب احتیاج را دادن, عهده دار شدن;
USER: پاسخ, جواب, پاسخ به, پاسخ دادن, پاسخ دادن به
GT
GD
C
H
L
M
O
any
/ˈen.i/ = ADJECTIVE: هر, هیچگونه;
PRONOUN: هیچ, کدام, هیچ نوع, چه, از نوع, چقدر, چه نوع;
USER: هر, هیچ, هر گونه, هیچگونه, کدام
GT
GD
C
H
L
M
O
app
/æp/ = USER: نرم افزار, برنامه, برنامه های, برنامه به, برنامه ای
GT
GD
C
H
L
M
O
applications
/ˌæp.lɪˈkeɪ.ʃən/ = NOUN: کاربرد, درخواست, استفاده, درخواست نامه, استعمال, ضمیمه, ممارست;
USER: برنامه های کاربردی, برنامه, کاربردهای, برنامه ها, از برنامه های کاربردی
GT
GD
C
H
L
M
O
apps
/æp/ = USER: برنامه ها, برنامه, برنامه های, واژهنامه, نرم افزار
GT
GD
C
H
L
M
O
are
/ɑːr/ = VERB: هستیم, هستیم, هستید;
USER: هستیم, هستند, می باشد, عبارتند از, هستید
GT
GD
C
H
L
M
O
area
/ˈeə.ri.ə/ = NOUN: منطقه, مساحت, ناحیه, سطح, حوزه, پهنه, فضا, طرف;
USER: منطقه, مساحت, ناحیه, سطح, حوزه
GT
GD
C
H
L
M
O
as
/əz/ = ADVERB: مانند, چنانکه, بطوریکه, بعنوان مثال;
CONJUNCTION: چون, چنانکه, همچنانکه, هنگامیکه, چه, نظر باینکه;
PREPOSITION: در نتیجه;
USER: مانند, عنوان, به عنوان, را به عنوان, چون
GT
GD
C
H
L
M
O
assessment
/əˈses.mənt/ = NOUN: ارزیابی, تشخیص, تخمین, براورد, اظهارنظر, تقویم, تعیین مالیات, وضع مالیات;
USER: ارزیابی, بررسی, سنجش, تشخیص, ارزیابی های
GT
GD
C
H
L
M
O
assistance
/əˈsɪs.təns/ = NOUN: کمک, مساعدت, معاونت, معاضدت, دستیاری, رسیدگی, همدستی, مدد, پایمردی, مراعات;
USER: کمک, مساعدت, کمک های, به کمک, کمک به
GT
GD
C
H
L
M
O
at
/ət/ = PREPOSITION: در, به, سر, بر, در نتیجه, نزدیک, بطرف, بسوی, بر حسب, بنا بر, از قرار, پهلوی, بقرار;
NOUN: ات;
USER: در, به, را در, و در, شده در
GT
GD
C
H
L
M
O
audio
/ˈɔː.di.əʊ/ = NOUN: شنیداری, گیرنده و تقویت کنندهء صدا;
ADJECTIVE: سمعی, شنودی, سخنگو, وابسته به شنوایی یا صوت;
USER: شنیداری, صوتی, های صوتی, سمعی, های صوتی را
GT
GD
C
H
L
M
O
automatically
/ˌɔː.təˈmæt.ɪ.kəl.i/ = ADVERB: بطور خودکار, بصورت خودکار, خودبخود, بطور غیرارادی;
USER: بطور خودکار, طور خودکار, به طور خودکار, به صورت خودکار, بصورت خودکار
GT
GD
C
H
L
M
O
available
/əˈveɪ.lə.bl̩/ = ADJECTIVE: در دسترس, موجود, قابل استفاده, دسترس پذیر, سودمند, مفید;
USER: موجود, دسترس, در دسترس, های موجود, دسترس است
GT
GD
C
H
L
M
O
bacteria
/bækˈtɪə.ri.ə/ = NOUN: باکتری, میکرب های تک یاخته, ترکیزه;
USER: باکتری, باکتری ها, باکتریهای, باکتریها, باکتری های
GT
GD
C
H
L
M
O
balance
/ˈbæl.əns/ = NOUN: تعادل, توازن, موازنه, تراز, ترازو, میزان, تتمه حساب;
VERB: متعادل کردن, موازنه کردن, برابر کردن;
USER: تعادل, توازن, متعادل, متوازن, موازنه
GT
GD
C
H
L
M
O
based
/-beɪst/ = ADJECTIVE: مستقر, مبنی, متکی;
USER: مبنی, بر اساس, مستقر, مبتنی بر, را بر اساس
GT
GD
C
H
L
M
O
battery
/ˈbæt.ər.i/ = NOUN: باتری, باطری, ضرب و جرح, اتشبار, صدای طبل, حمله با توپخانه, انباره;
USER: باتری, باطری, باتری را, باتری های, باتری می
GT
GD
C
H
L
M
O
be
/biː/ = VERB: بودن, شدن, ماندن, امر فعل بودن, وجود داشتن, زیستن;
USER: بودن, باشد, شود, تواند, می شود
GT
GD
C
H
L
M
O
been
/biːn/ = VERB: بوده, اسم مفعول فعل بودن;
USER: بوده, شده, بوده است, شده است, بوده اند
GT
GD
C
H
L
M
O
being
/ˈbiː.ɪŋ/ = NOUN: وجود, هستی, جوهر, افریده, موجود زنده, شخصیت, فرتاش;
USER: وجود, بودن, که, شدن, در حال
GT
GD
C
H
L
M
O
best
/best/ = ADJECTIVE: بهترین, به بهترین وجه, بهترین کار, بزرگترین, نیکوترین, ممتاز, خوبترین, شایستهترین, عظیم ترین, به نیکوترین روش, اعلاء, خاصگی;
VERB: برتری جستن, سبقت گرفتن;
USER: بهترین, بهترین حالت, به بهترین, بهترین راه حل
GT
GD
C
H
L
M
O
better
/ˈbet.ər/ = ADJECTIVE: بهتر, برتر, بیشتر, خوبتر, افضل, نیکوتر, چیز بهتر;
VERB: بهتر کردن, بهتر شدن, بهبودی یافتن;
ADVERB: بطور بهتر;
NOUN: شرط بندی کننده, کسی که شرط می بندد;
USER: بهتر, بهتری, بهتر است, بهتر از, های بهتر
GT
GD
C
H
L
M
O
between
/bɪˈtwiːn/ = PREPOSITION: میان, در بین, مابین, در میان, فیمابین;
ADVERB: مابین, در مقام مقایسه;
USER: میان, بین, در بین, مابین, در میان
GT
GD
C
H
L
M
O
blocked
/blɒk/ = VERB: مسدود کردن, بستن, بند اوردن, مانع شدن از, باز داشتن, قالب کردن;
USER: مسدود شده, مسدود, را مسدود, مسدود شده است, مسدود می
GT
GD
C
H
L
M
O
bluetooth
/ˈbluː.tuːθ/ = USER: بلوتوث, های بلوتوث, بلوتوث است, بلوتوث را, بلوتوث و
GT
GD
C
H
L
M
O
boasts
/bəʊst/ = NOUN: لاف, مباهات, رجز خوانی;
USER: دارای, بالد, می بالد, خود می بالد, خود مباهات می
GT
GD
C
H
L
M
O
book
/bʊk/ = NOUN: کتاب, دفتر, فصل, سفر, فصل یاقسمتی از کتاب;
VERB: رزرو کردن, توقیف کردن, در کتاب یادفتر ثبت کردن;
USER: کتاب, کتاب را, کتاب های, دفتر, کتاب به
GT
GD
C
H
L
M
O
both
/bəʊθ/ = ADJECTIVE: هر دو, این یکی و ان یکی;
ADVERB: هم, نیز;
PRONOUN: هر دوی;
USER: هر دو, هم, در هر دو, هر دوی, که هر دو
GT
GD
C
H
L
M
O
braking
/breɪk/ = VERB: ترمز کردن;
USER: ترمز, ترمز را, ترمزگیری, های ترمز, ترمز در
GT
GD
C
H
L
M
O
bulletins
/ˈbʊl.ə.tɪn/ = NOUN: پژوهشنامه, ابلاغیه رسمی, بیانیه, تابلو اعلانات, اگهی نامه رسمی, اگاهینامه, پژوهنامه;
USER: بولتن, بولتن های, خبرنامه, بولتن ها, بولتنهای
GT
GD
C
H
L
M
O
burning
/ˈbɜː.nɪŋ/ = NOUN: سوزش, سوز;
ADJECTIVE: سوزان, سوزنده, سوزش اور, محترق, سوزش دار;
USER: سوزش, سوزاندن, سوختن, سوزان, سوز
GT
GD
C
H
L
M
O
by
/baɪ/ = PREPOSITION: توسط, با, بوسیله, از, بواسطه, بدست, بتوسط, از کنار, نزدیک, پهلوی;
ADVERB: کنار, در کنار;
USER: توسط, شده توسط, با, بوسیله, از
GT
GD
C
H
L
M
O
calculate
/ˈkæl.kjʊ.leɪt/ = VERB: حساب کردن, محاسبه کردن, بر اورد کردن;
USER: محاسبه, را محاسبه, محاسبه می, محاسبه کنید
GT
GD
C
H
L
M
O
call
/kɔːl/ = NOUN: صدا, دعوت, ندا, احضار, فریاد, بانگ, طلب, نامبری;
VERB: نامیدن, خواندن, صدا زدن, فرا خواندن, احضار کردن, خواستن, ملقب کردن;
USER: صدا, تماس, تماس بگیرید, تماس با, می نامند
GT
GD
C
H
L
M
O
calling
/ˈkɔː.lɪŋ/ = NOUN: فراخوانی, صدا, پیشه, ندا, پیشه و شغل;
ADJECTIVE: فراخواننده;
USER: فراخوانی, خواستار, تماس, صدا, که خواستار
GT
GD
C
H
L
M
O
calls
/kɔːl/ = NOUN: صدا, دعوت, ندا, احضار, فریاد, بانگ, طلب, نامبری;
USER: تماس, تماس های, تماسهای, تماس ها, فراخوانی های
GT
GD
C
H
L
M
O
can
/kæn/ = NOUN: قوطی, قوطی کنسرو, حلبی;
VERB: قادر بودن, قدرت داشتن, امکان داشتن, در قوطی ریختن, زندان کردن, اخراج کردن, توانایی داشتن;
USER: می تواند, می توانید, می توانند, می تواند به, می تواند در
GT
GD
C
H
L
M
O
car
/kɑːr/ = NOUN: اتومبیل, واگن, اطاق راه اهن, هفت ستاره دب اکبر, اطاق اسانسور;
USER: اتومبیل, ماشین, خودرو, ماشین را, ماشین های
GT
GD
C
H
L
M
O
care
/keər/ = NOUN: مراقبت, توجه, سرپرستی, مواظبت, پرستاری, غم, پروا, تیمار, بیم, دلواپسی غم;
VERB: غم خوردن, سرپرستی کردن;
USER: مراقبت, مراقبت از, اهمیت, اهمیتی, مراقبت می
GT
GD
C
H
L
M
O
cars
/kɑːr/ = NOUN: اتومبیل, واگن, اطاق راه اهن, هفت ستاره دب اکبر, اطاق اسانسور;
USER: اتومبیل, ماشین, خودروهای, خودرو, ماشین ها
GT
GD
C
H
L
M
O
catalogue
/ˈkæt.əl.ɒɡ/ = NOUN: کاتالوگ, فهرست, کتاب فهرست, فهرست نامه, فهرست مدون;
VERB: فهرست کردن, فهرست به فهرست بردن;
USER: فهرست, کاتولوگ, فروشگاه, کاتالوگ, خدمات
GT
GD
C
H
L
M
O
cell
/sel/ = NOUN: سلول, خانه, پیل, یاخته, حجره, باطری, حفره, زندان تکی, سلول یکنفری;
USER: سلول, سلولی, سلول های, سلول ها, خانه
GT
GD
C
H
L
M
O
centre
/ˈsen.tər/ = NOUN: مرکز, میانه, مدار, میان, وسط و نقطه مرکزی;
VERB: در مرکز قرار گرفتن, تمرکز یافتن;
USER: مرکز, مراکز, در مرکز, به مرکز
GT
GD
C
H
L
M
O
changes
/tʃeɪndʒ/ = NOUN: تغییر, عوض, دگرگونی, تحول, پول خرد, مبادله, بدل, تصرف;
USER: تغییرات, تغییر, تغییراتی, تغییر در, از تغییرات
GT
GD
C
H
L
M
O
children
/ˈtʃɪl.drən/ = NOUN: فرزندان;
USER: فرزندان, کودکان, بچه ها, از کودکان, کودکان را
GT
GD
C
H
L
M
O
choose
/tʃuːz/ = VERB: انتخاب کردن, برگزیدن, گزیدن, خواستن, پسندیدن, جدا کردن;
USER: را انتخاب کنید, انتخاب, انتخاب کنید, را انتخاب, انتخاب می کنید
GT
GD
C
H
L
M
O
chose
/tʃəʊz/ = VERB: انتخاب کردن, برگزیدن, گزیدن, خواستن, پسندیدن, جدا کردن;
USER: را انتخاب, انتخاب, انتخاب کرد, را انتخاب کرد, را انتخاب کردم
GT
GD
C
H
L
M
O
chosen
/ˈtʃəʊ.zən/ = ADJECTIVE: برگزیده, منتخب;
USER: برگزیده, انتخاب, انتخاب شده, منتخب, انتخاب شده است
GT
GD
C
H
L
M
O
clean
/kliːn/ = ADJECTIVE: تمیز, پاک, پاکیزه, روشن, طاهر;
VERB: تمیز کردن, پاک کردن, زدودن, تصفیه کردن, درست کردن, منزهکردن, تنظیف کردن;
USER: تمیز کردن, تمیز, پاک, پاک کردن, پاکیزه
GT
GD
C
H
L
M
O
cloud
/klaʊd/ = NOUN: ابر, سحاب, توده ابرومه, توده انبوه;
VERB: ابری شدن, سایه افکن شدن;
USER: ابر, ابری, های ابر, ابر به
GT
GD
C
H
L
M
O
coaching
/kəʊtʃ/ = VERB: معلمی کردن, رهبری عملیات ورزشی را کردن;
USER: مربیگری, مربی, مربی گری, های مربیگری
GT
GD
C
H
L
M
O
collects
/kəˈlekt/ = USER: جمع آوری, جمع آوری می, جمع آوری کرده, به جمع آوری, را جمع آوری می
GT
GD
C
H
L
M
O
comfort
/ˈkʌm.fət/ = NOUN: راحت, مایه تسلی, اسایش, اسودگی;
VERB: دلداری دادن, اسایش دادن, تسهیل کردن;
USER: راحت, راحتی, آسایش, به راحتی, آسایش در
GT
GD
C
H
L
M
O
community
/kəˈmjuː.nə.ti/ = NOUN: انجمن, اجتماع, عموم, عوام;
USER: انجمن, جامعه, اجتماع, جامعه را, جامعه به
GT
GD
C
H
L
M
O
complete
/kəmˈpliːt/ = ADJECTIVE: کامل, تمام, مکمل;
VERB: کامل کردن, تکمیل کردن, انجام دادن, بانجام رساندن, سپری کردن, خاتمه دادن;
USER: کامل, تکمیل, را کامل, را تکمیل, تمام
GT
GD
C
H
L
M
O
compromising
/ˈkɒm.prə.maɪ.zɪŋ/ = VERB: سازش کردن, مصالحه کردن, تسویه کردن;
USER: به خطر انداختن, خطر انداختن, افت, سازش, به مخاطره انداختن
GT
GD
C
H
L
M
O
conditioning
/kənˈdɪʃ.ən/ = NOUN: شایسته سازی;
USER: تهویه, مطبوع, های تهویه, تهویه مطبوع, تهویه ی
GT
GD
C
H
L
M
O
connected
/kəˈnek.tɪd/ = ADJECTIVE: متصل, مرتبط, پیوسته, مربوط, بسته, منتسب, مسلسل;
USER: متصل, متصل می, متصل شده, مرتبط, مربوط
GT
GD
C
H
L
M
O
connections
/kəˈnek.ʃən/ = NOUN: ارتباط, اتصال, رابطه, پیوند, وابستگی, پیوستگی, ربط, مناسبت, بستگی, نسبت, خویش, رشته, مقارنت, مخابره;
USER: اتصالات, ارتباطات, اتصال, اتصال به, قابلیت اتصال به
GT
GD
C
H
L
M
O
console
/kənˈsəʊl/ = NOUN: پیشانه, میزفرمان, طاقچه, میز زیر رادیو یاتلویزیون یاارگ وپیانو;
VERB: دلداری دادن, تسلی دادن, تسلیت دادن;
USER: کنسول, تسلی, دلداری, را تسلی, تسلی دهند
GT
GD
C
H
L
M
O
consumption
/kənˈsʌmp.ʃən/ = NOUN: مصرف, زوال, مرض سل;
USER: مصرف, میزان مصرف, از مصرف, در مصرف
GT
GD
C
H
L
M
O
contact
/ˈkɒn.tækt/ = NOUN: تماس, اتصال, قباله, مخابره, برخورد;
ADJECTIVE: تماسی;
VERB: تماس گرفتن, تماس یافتن;
USER: تماس, تماس با, تماس بگیرید, ارتباط با, با ما تماس
GT
GD
C
H
L
M
O
contacts
/ˈkɒn.tækt/ = NOUN: تماس, اتصال, قباله, مخابره, برخورد;
USER: تماس با ما, تماس, تماس با, تماس های, تماس ها
GT
GD
C
H
L
M
O
content
/kənˈtent/ = NOUN: مقدار, محتوی, مفاد, حجم, گنجایش, خوشنودی, فحوا;
ADJECTIVE: راضی, خرسند, خوشنود;
VERB: راضی کردن, قانع کردن, خرسند کردن;
USER: مقدار, محتوای, محتوا, محتوی, مطالب و محتوا
GT
GD
C
H
L
M
O
continues
/kənˈtɪn.juː/ = USER: ادامه, ادامه می, ادامه می دهد, ادامه دارد, همچنان ادامه
GT
GD
C
H
L
M
O
control
/kənˈtrəʊl/ = NOUN: کنترل, بازرسی, باز بینی, کاربری;
VERB: کنترل کردن, نظارت کردن, تنظیم کردن;
USER: کنترل, را کنترل, کنترل کنید, کنترل می, در کنترل
GT
GD
C
H
L
M
O
controlled
/kənˈtrōl/ = VERB: کنترل کردن, نظارت کردن, تنظیم کردن;
USER: کنترل, کنترل می, کنترل شده, تحت کنترل, کنترل می شود
GT
GD
C
H
L
M
O
controls
/kənˈtrəʊl/ = NOUN: کنترل, بازرسی, باز بینی, کاربری;
USER: کنترل, کنترل های, گروه کنترل, کنترل ها, در گروه شاهد
GT
GD
C
H
L
M
O
convenience
/kənˈviː.ni.əns/ = NOUN: راحتی, تسهیلات, اسودگی;
USER: راحتی, سهولت, تسهیلات, به راحتی, راحتی کار
GT
GD
C
H
L
M
O
coyote
/ˈkīˌōt,kīˈōdē/ = NOUN: گرگ صحرایی امریکای شمالی;
USER: گرگ صحرایی امریکای شمالی, Coyote در, به Coyote, راه بلد, Coyote به,
GT
GD
C
H
L
M
O
criteria
/krīˈti(ə)rēən/ = NOUN: ضوابط, معیارها;
USER: ضوابط, معیارهای, معیار, معیارها, معیار های
GT
GD
C
H
L
M
O
currently
/ˈkʌr.ənt/ = USER: در حال حاضر, حال حاضر, حال حاضر در, در حال حاضر در, حال حاضر به
GT
GD
C
H
L
M
O
definition
/ˌdef.ɪˈnɪʃ.ən/ = NOUN: تعریف, تعیین;
USER: تعریف, تعریفی, به تعریف, تعیین, تعریف شده
GT
GD
C
H
L
M
O
design
/dɪˈzaɪn/ = NOUN: طرح, نقشه, زمینه, تدبیر, قصد, خیال, طراح ریزی;
VERB: طرح کردن, قصد کردن, تخصیص دادن, تدبیر کردن;
USER: طرح, طراحی, های طراحی, طراحی و, طراحی شده
GT
GD
C
H
L
M
O
designed
/dɪˈzaɪn/ = ADJECTIVE: عمدی;
USER: طراحی, طراحی شده, طراحی شده است, طراحی شده اند, های طراحی شده
GT
GD
C
H
L
M
O
destination
/ˌdes.tɪˈneɪ.ʃən/ = NOUN: مقصد, سرنوشت, منزل, تقدیر;
USER: مقصد, قسمت, قسمت را, به مقصد, مقصد را
GT
GD
C
H
L
M
O
detail
/ˈdiː.teɪl/ = NOUN: جزئیات, تفصیل, جزء, تفاصیل, حساب ریز, فقره;
VERB: بتفصیل شرح دادن, شرح دادن, بتفصیل گفتن, بکار ویژهای گماردن, ماموریت دادن;
USER: جزئیات, با جزئیات, تفصیل, جزئیات بیشتر, جزئیات در
GT
GD
C
H
L
M
O
detects
/dɪˈtekt/ = VERB: یافتن, کشف کردن, پیدا کردن, نمایان ساختن;
USER: تشخیص, را تشخیص, تشخیص می, تشخیص داده, را تشخیص می
GT
GD
C
H
L
M
O
different
/ˈdɪf.ər.ənt/ = ADJECTIVE: مختلف, متفاوت, متنوع, متمایز, مغایر, غیر;
USER: مختلف, متفاوت, های مختلف, مختلف را, های متفاوت
GT
GD
C
H
L
M
O
diffuser
/diˈfyo͞ozər/ = NOUN: منتشر کننده, پخشگر;
USER: منتشر کننده, منتشر, دیفیوزر, پخشگر, دریچه,
GT
GD
C
H
L
M
O
digital
/ˈdɪdʒ.ɪ.təl/ = ADJECTIVE: دیجیتال, رقمی, انگشتی, پنجهای, وابسته به شماره;
USER: دیجیتال, دیجیتالی, های دیجیتال, های دیجیتالی, دیجیتال است
GT
GD
C
H
L
M
O
direct
/daɪˈrekt/ = ADJECTIVE: مستقیم, راست, عمودی, میان بر;
VERB: هدایت کردن, نظارت کردن, نظارت کردن, دستور دادن, معطوف داشتن, امر کردن, متوجه ساختن, اداره کردن, قراول رفتن, سوق دادن, عطف کردن;
USER: مستقیم, هدایت, مستقیم به, طور مستقیم, را مستقیم
GT
GD
C
H
L
M
O
discover
/dɪˈskʌv.ər/ = VERB: پی بردن, یافتن, پیدا کردن, کشف کردن, دریافتن, مکشوف ساختن, من کشف کردم;
USER: پیدا کردن, کشف, را کشف, پی بردن, یافتن
GT
GD
C
H
L
M
O
distract
/dɪˈstrækt/ = VERB: گیج کردن, حواس پرت کردن, پریشان کردن, دیوانه کردن;
USER: گیج کردن, منحرف کردن اذهان, حواس پرت کردن, پریشان کردن, دیوانه کردن
GT
GD
C
H
L
M
O
does
/dʌz/ = VERB: میکند;
USER: میکند, کند, می کند, نشانی از, انجام می دهد
GT
GD
C
H
L
M
O
down
/daʊn/ = ADJECTIVE: پایین, غمگین, دلتنگ, از کار افتاده, کرک صورت پایین;
ADVERB: پایین, سوی پایین, بطرف پایین, بزیر;
NOUN: پایین, کرک, پرهای ریزی که برای متکا بکار میرود;
PREPOSITION: زیر;
USER: پایین, کردن, به پایین, را پایین, پایین می
GT
GD
C
H
L
M
O
download
/ˌdaʊnˈləʊd/ = USER: دانلود, دانلود کنید, را دانلود, دریافت, کنید
GT
GD
C
H
L
M
O
driver
/ˈdraɪ.vər/ = NOUN: راننده, محرک, شوفر, سورچی, گاری چی;
USER: راننده, درایور, راننده به, محرک, راننده را
GT
GD
C
H
L
M
O
driving
/ˈdraɪ.vɪŋ/ = NOUN: رانندگی;
ADJECTIVE: محرک;
USER: رانندگی, محرک, رانندگی در, های رانندگی, رانندگی به
GT
GD
C
H
L
M
O
dual
/ˈdjuː.əl/ = ADJECTIVE: دوتایی, همزاد, توام, دولا, دو واحدی, دو جنبه ای;
USER: دوتایی, دوگانه, دو, دوگانه است, های دوگانه
GT
GD
C
H
L
M
O
e
/iː/ = NOUN: پنجمین حرف الفبای انگلیسی;
USER: الکترونیکی, E, الکترونیک, های الکترونیکی, تجارت الکترونیک
GT
GD
C
H
L
M
O
early
/ˈɜː.li/ = ADJECTIVE: اولیه, زود, مربوط به قدیم;
ADVERB: در اوایل, در ابتدا, بزودی;
USER: در اوایل, اوایل, اولیه, زود, زود هنگام
GT
GD
C
H
L
M
O
easily
/ˈiː.zɪ.li/ = ADVERB: به اسانی, باسانی, سبک;
USER: به آسانی, آسانی, به آسانی می, به راحتی قابل, را به راحتی
GT
GD
C
H
L
M
O
easy
/ˈiː.zi/ = ADJECTIVE: ساده, اسان, سهل, روان, ملایم, سبک, بی زحمت, اسوده, بدون اشکال;
USER: ساده, آسان, آسان می, بسیار آسان, را آسان
GT
GD
C
H
L
M
O
eco
/iː.kəʊ-/ = USER: کشورهای عضو اکو, محیط زیست, سازگار با محیط زیست, زیست محیطی, سازگاری با محیط زیست
GT
GD
C
H
L
M
O
economy
/ɪˈkɒn.ə.mi/ = NOUN: اقتصاد, صرفه جویی, علم اقتصاد;
USER: اقتصاد, اقتصاد را, اقتصاد به, اقتصاد کشور
GT
GD
C
H
L
M
O
effect
/ɪˈfekt/ = NOUN: اثر, نتیجه, مفهوم, نیت, کار موثر;
VERB: اجرا کردن, عملی کردن;
USER: اثر, تاثیر, اثرات, تأثیر
GT
GD
C
H
L
M
O
eight
/eɪt/ = NOUN: عددهشت;
USER: هشت, هشت نفر, از هشت, و هشت, در هشت
GT
GD
C
H
L
M
O
either
/ˈaɪ.ðər/ = ADJECTIVE: این و ان, هر یک از دو تا;
USER: هر دو, یا, یا به, هر کدام, یا از
GT
GD
C
H
L
M
O
electric
/ɪˈlek.trɪk/ = ADJECTIVE: الکتریکی, برقی, کهربایی, برق دهنده;
USER: الکتریکی, الکتریک, برقی, های الکتریکی, های برقی
GT
GD
C
H
L
M
O
email
/ˈiː.meɪl/ = USER: ایمیل, ایمیل به, پست الکترونیک, به ایمیل, به ایمیل یک
GT
GD
C
H
L
M
O
end
/end/ = NOUN: پایان, انتها, خاتمه, آخر, ختم, اتمام, منظور, سر, سرانجام, فرجام;
VERB: خاتمه دادن, پایان یافتن;
USER: پایان, آخر, انتها, منظور, خاتمه
GT
GD
C
H
L
M
O
engine
/ˈen.dʒɪn/ = NOUN: موتور, ماشین, ماشین بخار, محرک, اسباب, الت;
USER: موتور, موتور های, موتور را, های موتور, موتور در
GT
GD
C
H
L
M
O
enhance
/ɪnˈhɑːns/ = VERB: بالا بردن, افزودن, زیاد کردن, بلند کردن;
USER: بالا بردن, افزایش, بهبود, بالا ببرد, را افزایش
GT
GD
C
H
L
M
O
enjoy
/ɪnˈdʒɔɪ/ = VERB: لذت بردن, برخوردار شدن, بهره مند شدن از, برخوردار شدن از, دارا بودن;
USER: لذت بردن, لذت بردن از, لذت ببرید, لذت, لذت می برند
GT
GD
C
H
L
M
O
enter
/ˈen.tər/ = VERB: وارد شدن, داخل شدن, ثبت کردن, تو آمدن, تو رفتن, بدست اوردن, قدم نهادن در, نام نویسی کردن, پا گذاشتن, در امدن, داخل عضویت شدن;
USER: وارد شدن, وارد, وارد کنید, را وارد کنید, را وارد نمایید
GT
GD
C
H
L
M
O
entering
/ˈen.tər/ = VERB: وارد شدن, داخل شدن, ثبت کردن, تو آمدن, تو رفتن, بدست اوردن, قدم نهادن در, نام نویسی کردن, پا گذاشتن, در امدن, داخل عضویت شدن;
USER: ورود, ورود به, وارد کردن, از ورود, از ورود به
GT
GD
C
H
L
M
O
entrepreneurs
/ˌɒn.trə.prəˈnɜːr/ = NOUN: موسس شرکت, کارگشا, مقدم کمپانی, پیش قدم درتاسیس;
USER: کارآفرینان, از کارآفرینان, کارآفرینان را, کارآفرینان در, به کارآفرینان
GT
GD
C
H
L
M
O
environment
/enˈvīrənmənt,-ˈvī(ə)rn-/ = NOUN: محیط, اطراف, احاطه, دوروبر, پرگیر;
USER: محیط, محیط زیست, محیط زیست است, محیط زیست را, از محیط زیست
GT
GD
C
H
L
M
O
ergonomic
/ˌɜː.ɡəˈnɒm.ɪks/ = USER: ارگونومیک, ارگونومی, ارگونومیک و, مطابق با مهندسی محیط, ارگونومیک به
GT
GD
C
H
L
M
O
ergonomics
/ˌɜː.ɡəˈnɒm.ɪks/ = USER: ارگونومی, ارگونومیک, ارگونومی دوربین, ارگونومی خودروها, ارگونومی در
GT
GD
C
H
L
M
O
estimated
/ˈes.tɪ.meɪt/ = VERB: تخمین زدن, سنجیدن, بر اورد کردن;
USER: تخمین زده می, برآورد, تخمین زده, تخمین زده شده, تخمین زده می شود
GT
GD
C
H
L
M
O
even
/ˈiː.vən/ = ADVERB: حتی, هم, بلکه;
NOUN: زوج, عدد زوج, اعداد جفت;
ADJECTIVE: هموار, درست, صاف, مساوی, متعادل, مسطح;
VERB: هموار کردن, صاف کردن, واریز کردن, مسطح کردن;
USER: حتی, و حتی, حتی در, هم
GT
GD
C
H
L
M
O
everything
/ˈev.ri.θɪŋ/ = PRONOUN: همه چیز;
USER: همه چیز, همه چیز را, همه چیز به, همه چیز در, که همه چیز
GT
GD
C
H
L
M
O
example
/ɪɡˈzɑːm.pl̩/ = NOUN: مثال, نمونه, مثل, سرمشق, عبرت;
VERB: با مثال و نمونه نشان دادن;
USER: مثال, عنوان مثال, نمونه, به عنوان مثال, مثل
GT
GD
C
H
L
M
O
exhibition
/ˌek.sɪˈbɪʃ.ən/ = NOUN: نمایشگاه, نمایش, ارائه, حقوق تقاعد;
USER: نمایشگاه, نمایش, نمایشگاه به, برگزاری نمایشگاه
GT
GD
C
H
L
M
O
exterior
/ɪkˈstɪə.ri.ər/ = ADJECTIVE: بیرونی, خارجی, خارج, ظاهری, ظاهر, واقع در سطح خارجی, صوری, خارجه;
NOUN: ظاهر, ظواهر;
USER: خارجی, بیرونی, خارج, ظاهری, ظاهر
GT
GD
C
H
L
M
O
extras
/ˈek.strə/ = NOUN: زیادی;
USER: اضافی, افزودنی, افزودنیهای پیشنهاد, افزودنیهای پیشنهاد شده, سیاهی لشکر
GT
GD
C
H
L
M
O
eyes
/aɪ/ = NOUN: چشم, بینایی, دیده, کاراگاه, عین, دهانه, سوراخ سوزن, مرکز هر چیزی, باجه, دکمه یا گره سیب زمینی;
USER: چشم, چشمان, چشم ها, چشم های, به چشم
GT
GD
C
H
L
M
O
fantastic
/fænˈtæs.tɪk/ = ADJECTIVE: خارق العاده, خیالی;
USER: خارق العاده, فوق العاده, های فوق العاده, فوق العاده است, فوق العاده ای
GT
GD
C
H
L
M
O
favourite
/ˈfeɪ.vər.ɪt/ = ADJECTIVE: مطلوب, محبوب, برگزیده;
NOUN: سوگلی, خاصگی, عزیز دردانه, ندیمه;
USER: محبوب, مورد علاقه, علاقه, های مورد علاقه, مطلوب
GT
GD
C
H
L
M
O
features
/ˈfiː.tʃər/ = NOUN: سیما;
USER: ویژگی های, ویژگی, امکانات, از ویژگی های, از ویژگی
GT
GD
C
H
L
M
O
feeling
/ˈfiː.lɪŋ/ = NOUN: احساس, حس;
USER: احساس, حس, احساس می, احساس به, را احساس
GT
GD
C
H
L
M
O
find
/faɪnd/ = VERB: یافتن, پیدا کردن, جستن, کشف کردن, تشخیص دادن;
NOUN: یابنده, چیز یافته;
USER: پیدا کردن, پیدا, پیدا کنید, یافتن, را پیدا
GT
GD
C
H
L
M
O
fingertip
= NOUN: نوک انگشت, سرانگشت;
USER: نوک انگشت, نوک انگشتان, انگشت, سرانگشت, سر انگشت
GT
GD
C
H
L
M
O
first
/ˈfɜːst/ = first, first, first, نخست, یکم, مقدم, مقدماتی;
ADVERB: اولا;
USER: اولین, اول, برای اولین بار, نخستین, نخست
GT
GD
C
H
L
M
O
for
/fɔːr/ = PREPOSITION: برای, مربوط به, بخاطر, در برابر, بمنظور, برای اینکه, در مدت, در مقابل, بجهت, از طرف, بجای;
CONJUNCTION: زیرا که;
USER: برای, را برای, به مدت, ها برای, شده برای
GT
GD
C
H
L
M
O
forecasts
/ˈfɔː.kɑːst/ = NOUN: پیش بینی, پیش بینی وضع وا یا حوادی;
USER: پیش بینی, پیش بینی های, پیش بینی ها, پیش بینی آب, پیش بینی آب و
GT
GD
C
H
L
M
O
free
/friː/ = ADJECTIVE: رایگان, رها, مجانی, عاری, ازاد, مستقل, مختار, مجاز, مبرا, اختیاری;
ADVERB: بطور مجانی;
VERB: خالی کردن;
USER: رایگان, آزاد, مجانی, عاری, ازاد
GT
GD
C
H
L
M
O
freshener
/ˈfreʃ.ən/ = USER: خوشبو کننده, خوشبو, برای سرفه, برای سرفه کودکان, سرفه کودکان,
GT
GD
C
H
L
M
O
from
/frɒm/ = PREPOSITION: از, از روی, از پیش, بواسطه, در نتیجه;
USER: از, را از, که از, ها از, و از
GT
GD
C
H
L
M
O
front
/frʌnt/ = NOUN: جلو, جبهه, نما, پیش, جبهه جنگ, صف پیش;
ADJECTIVE: جلودار;
VERB: رو کردن به, مواجه شده با, روبروی هم قرار دادن, در صف جلو قرار گرفتن;
USER: جلو, مقابل, جلوی, جبهه, های جلو
GT
GD
C
H
L
M
O
fuel
/fjʊəl/ = NOUN: سوخت, تقویت;
VERB: سوخت گیری کردن, تحریک کردن, تجدید نیرو کردن;
USER: سوخت, های سوخت, سوخت را, سوخت های, های سوختی
GT
GD
C
H
L
M
O
fun
/fʌn/ = NOUN: سرگرمی, بازی, شوخی, خوشی, بازیچه;
VERB: شوخی کردن;
USER: سرگرمی, سرگرم کننده, های سرگرم کننده, شوخی, سرگرم کننده را
GT
GD
C
H
L
M
O
future
/ˈfjuː.tʃər/ = ADJECTIVE: بعدی, مربوط باینده;
NOUN: اینده, بعد اینده, اتیه;
USER: بعدی, آینده, در آینده, آینده ای, های آینده
GT
GD
C
H
L
M
O
g
/dʒiː/ = NOUN: حرف هفتم الفبای انگلیسی;
USER: گرم, G, گرم در, گرم بر, گرم به
GT
GD
C
H
L
M
O
games
/ɡeɪm/ = NOUN: بازی, مسابقه, شکار, سرگرمی, شوخی, جانور شکاری, یک دور بازی, مسابقه های ورزشی;
USER: بازی, بازی های, بازی ها, بازیهای, بازی در
GT
GD
C
H
L
M
O
gear
/ɡɪər/ = NOUN: دنده, چرخ دنده, لوازم, اسباب, ادوات, الات, پوشش, مجموع چرخهای دندهدار, افزار, جامه, چرخ دندهدار;
VERB: دنده دار کردن, اماده کار کردن, پوشانیدن, مجهز کردن;
USER: چرخ دنده, دنده, چرخ دنده ی, لوازم, چرخ دنده ها
GT
GD
C
H
L
M
O
get
/ɡet/ = VERB: رسیدن, زدن, بدست اوردن, فهمیدن, حاصل کردن, کسب کردن, فراهم کردن, تحصیل کردن, تهیه کردن, ربودن, تصرف کردن;
NOUN: زایش, تولد;
USER: رسیدن, دریافت, دریافت کنید, بدست آوردن, را دریافت
GT
GD
C
H
L
M
O
got
/ɡɒt/ = ADJECTIVE: بدست آمده;
USER: رو, کردم, شدم, هم, دارم
GT
GD
C
H
L
M
O
habits
/ˈhæb.ɪt/ = NOUN: عادات;
USER: عادات, عادت, عادت های, برخی عادات, و عادات
GT
GD
C
H
L
M
O
hands
/ˌhænd.ˈzɒn/ = NOUN: دست, طرف, دسته, عقربه, پنجه, دست خط, دخالت, کمک, خط, پهلو, پیمان, یک وجب, شرکت;
USER: دست, دستان, دستها, دست های, به دست
GT
GD
C
H
L
M
O
has
/hæz/ = VERB: داشتن, دارا بودن, کردن, گذاشتن, رسیدن به, مالک بودن, وادار کردن, باعی انجام کاری شدن, دانستن, صرف کردن, جلب کردن, بدست اوردن, در مقابل دارا, بهره مند شدن از;
USER: است, دارد, شده است, کرده است, است که
GT
GD
C
H
L
M
O
have
/hæv/ = VERB: داشتن, دارا بودن, کردن, گذاشتن, رسیدن به, مالک بودن, وادار کردن, باعی انجام کاری شدن, دانستن, صرف کردن, جلب کردن, بدست اوردن, در مقابل دارا, بهره مند شدن از;
NOUN: مالک;
USER: داشتن, داشته, دارند, دارای, داشته باشند
GT
GD
C
H
L
M
O
having
/hæv/ = VERB: داشتن, دارا بودن, کردن, گذاشتن, رسیدن به, مالک بودن, وادار کردن, باعی انجام کاری شدن, دانستن, صرف کردن, جلب کردن, بدست اوردن, در مقابل دارا, بهره مند شدن از;
USER: داشتن, با داشتن, دارا بودن, به داشتن, اختیار داشتن
GT
GD
C
H
L
M
O
healthier
/ˈhel.θi/ = USER: سالم, سالمتر, سالم تر, های سالم
GT
GD
C
H
L
M
O
hear
/hɪər/ = VERB: شنیدن, گوش کردن, گوش دادن به, پذیرفتن, استماع کردن, درک کردن, اطاعت کردن;
USER: شنیدن, بشنوند, بشنود, می شنوید, را بشنود
GT
GD
C
H
L
M
O
help
/help/ = NOUN: کمک, یاری, مساعدت, امداد, نوکر, مزدور, پایمردی;
VERB: کمک کردن, مدد رساندن, سودمند واقع شدن, یاری کردن, مساعدت کردن, همدستی کردن, بهتر کردن، چاره کردن;
USER: کمک, کمک کند, کمک به, به کمک, یاری
GT
GD
C
H
L
M
O
helps
/help/ = NOUN: کمک, یاری, مساعدت, امداد, نوکر, مزدور, پایمردی;
USER: کمک می کند, کمک می کند تا, کمک میکند, کمک میکند تا, کمک می کند که
GT
GD
C
H
L
M
O
high
/haɪ/ = ADJECTIVE: عالی, زیاد, بلند, مرتفع, گزاف, بلند پایه, رفیع, متعال, علوی, رشید, وافرگران;
NOUN: جای مرتفع;
USER: زیاد, بالا, بلند, بالا است, عالی
GT
GD
C
H
L
M
O
homepage
= USER: پیام خصوصی, صفحه, پیام خصوصی به, صفحه اصلی, یک پیام خصوصی
GT
GD
C
H
L
M
O
how
/haʊ/ = ADVERB: چگونه, چگونگی, چه, چطور, چنانکه, از چه طریق, به چه سبب;
NOUN: چگونگی, طرز, روش, راه, کیفیت, سان, متد;
USER: چگونه, چگونگی, چه, چطور, طرز
GT
GD
C
H
L
M
O
icons
/ˈaɪ.kɒn/ = NOUN: شمایل, تندیس, تصویر, تمثال, پیکر, تصویر حضرت مسیح یا مریم و یا مقدسین مسیحی;
USER: آیکون, آیکون های, آیکن, آیکون ها, آیکن ها
GT
GD
C
H
L
M
O
identify
/aɪˈden.tɪ.faɪ/ = VERB: شناختن, یکی کردن, تمیز کردن, تشخیص هویت دادن, تمیز دادن;
USER: شناسایی, را شناسایی, را تشخیص, به شناسایی
GT
GD
C
H
L
M
O
if
/ɪf/ = CONJUNCTION: اگر, چنانچه, چه, هر گاه, کاش, ایا, خواه, هر وقت, ای کاش, بفرض;
NOUN: شرط, تصور;
USER: اگر, در صورت, در صورتی, چنانچه
GT
GD
C
H
L
M
O
illustrated
/ˈɪl.ə.streɪt/ = ADJECTIVE: مصور;
USER: مصور, نشان داده شده, نشان دهنده, نشان دهنده این
GT
GD
C
H
L
M
O
improve
/ɪmˈpruːv/ = VERB: بهتر کردن, اصلاح کردن, بهبودی دادن, بهبودی یافتن, پیشرفت کردن, اصلاحات کردن, تکمیل کردن;
USER: بهبود, بهبود بخشد, را بهبود بخشد, به بهبود, بهبود بخشند
GT
GD
C
H
L
M
O
in
/ɪn/ = PREPOSITION: به, از, با, توی, هنگام, روی, بر حسب, در ظرف, بالای, نزدیک, اندر, در توی, بطرف, نزدیک ساحل;
USER: به, در, را در, از, با
GT
GD
C
H
L
M
O
inch
/ɪntʃ/ = NOUN: اینچ, مقیاس طول برابر 2/54 سانتی متر;
USER: اینچ, اینچی, اینچ است, اینچ صفحه, اینچ با
GT
GD
C
H
L
M
O
including
/ɪnˈkluː.dɪŋ/ = ADJECTIVE: محتوی;
USER: از جمله, جمله, شامل, که شامل, به شمول
GT
GD
C
H
L
M
O
indicate
/ˈɪn.dɪ.keɪt/ = VERB: نشان دادن, حاکی بودن, نمایان ساختن, اشاره کردن بر;
USER: نشان دادن, نشان, نشان می دهد, نشان دهد, نشان می
GT
GD
C
H
L
M
O
information
/ˌɪn.fəˈmeɪ.ʃən/ = NOUN: اطلاعات, اطلاع, معلومات, اخبار, خبر, سوابق, مفروضات, اگاهگان, پرسشگاه, استخبار, سراغ;
USER: اطلاعات, اطلاعات در, اطلاعات را, معلومات, اطلاع
GT
GD
C
H
L
M
O
innovate
/ˈɪn.ə.veɪt/ = VERB: نو اوری کردن, چیز تازه اوردن, بدعت گذاردن, ایین تازه ای ابتکار کردن, تغییرات و اصلاحاتی دادن در;
USER: بدعت گذاردن, نوآوری, نوآوری و, نو اوری کردن
GT
GD
C
H
L
M
O
innovation
/ˌɪn.əˈveɪ.ʃən/ = NOUN: ابداع, بدعت, تغییر, چیز تازه, نو اوری;
USER: ابداع, نوآوری, نوآوری در, نوآوری های, بدعت
GT
GD
C
H
L
M
O
inspiration
/ˌɪn.spɪˈreɪ.ʃən/ = NOUN: الهام, وحی, استنشاق, القاء, شهیق, گرایش, نفس عمیق, تشویق;
USER: الهام, الهام بخش, الهام گرفتن, الهام گرفته, وحی
GT
GD
C
H
L
M
O
install
/ɪnˈstɔːl/ = VERB: نصب کردن, کار گذاشتن, منصوب نمودن;
USER: نصب کردن, نصب, نصب کنید, را نصب, را نصب کنید
GT
GD
C
H
L
M
O
installed
/ɪnˈstɔːl/ = VERB: کار گذاشتن, منصوب نمودن, نصب کردن;
USER: نصب شده, نصب, نصب شده است, های نصب, را نصب
GT
GD
C
H
L
M
O
instantly
/ˈɪn.stənt.li/ = ADVERB: فورا, مستقیما;
USER: فورا, بلافاصله, فورا به, مستقیما
GT
GD
C
H
L
M
O
integrated
/ˈɪn.tɪ.ɡreɪt/ = ADJECTIVE: متحد;
USER: یکپارچه, ادغام, یکپارچه شده است, ادغام شده, های یکپارچه
GT
GD
C
H
L
M
O
integrating
/ˈɪn.tɪ.ɡreɪt/ = VERB: کامل کردن, درست کردن, تمام کردن, یکی کردن, تابعه اولیه چیزی را گرفتن;
USER: یکپارچه سازی, یکپارچه, ادغام, یکپارچه کردن, های یکپارچه سازی
GT
GD
C
H
L
M
O
interface
/ˈɪn.tə.feɪs/ = NOUN: خط اتصال;
USER: رابط, واسط, رابط کاربری, رابط های, از رابط
GT
GD
C
H
L
M
O
internet
/ˈɪn.tə.net/ = USER: اینترنت, اینترنتی, به اینترنت, اینترنت به, اینترنت را
GT
GD
C
H
L
M
O
into
/ˈɪn.tuː/ = PREPOSITION: به, توی, بسوی, نسبت به, در میان, بطرف, اندر, در ظرف;
USER: به, را, را به, را در, به داخل
GT
GD
C
H
L
M
O
intuitively
/ɪnˈtjuː.ɪ.tɪv/ = USER: به طور مستقیم, طور مستقیم, شهودی, طور شهودی, به طور شهودی
GT
GD
C
H
L
M
O
ionizer
/ˈaɪ.əˌnaɪ.zə/ = USER: یونیزاسیون, یونیزه,
GT
GD
C
H
L
M
O
ions
/ˈaɪ.ɒn/ = NOUN: یون, ذره تبدیل شده به برق;
USER: یون, یونهای, یون های, یون ها, یونها
GT
GD
C
H
L
M
O
is
/ɪz/ = VERB: است، هست;
USER: است, باشد, می باشد, شده است
GT
GD
C
H
L
M
O
it
/ɪt/ = PRONOUN: آن, ان, او, ان چیز, ان جانور;
USER: آن, از آن, در آن, آن را به, به آن
GT
GD
C
H
L
M
O
its
/ɪts/ = PRONOUN: مال آن, مال ان, خودمانی, ... آن;
USER: آن, خود, خود را, آن را, آن در
GT
GD
C
H
L
M
O
jack
/dʒæk/ = VERB: جک زدن, سرزنش کردن;
NOUN: فنجان, خرک برای بالا بردن چرخ اتومبیل;
USER: جک, فیش, سوکت, جک های
GT
GD
C
H
L
M
O
just
/dʒʌst/ = ADVERB: فقط, تنها, عینا, در همان دم, اندکی پیش;
ADJECTIVE: درست, عادل, منصفانه, منصف, مقتضی, باانصاف;
NOUN: دادگر;
USER: فقط, تنها, درست, فقط به, عادل
GT
GD
C
H
L
M
O
keeping
/ˈkiː.pɪŋ/ = NOUN: نگهداری, توافق;
USER: نگهداری, نگه داشتن, حفظ, نگاه داشتن, که نگه داشتن
GT
GD
C
H
L
M
O
know
/nəʊ/ = VERB: دانستن, شناختن, خبر داشتن, اگاه بودن;
USER: دانستن, دانم, می دانیم, می دانید, می دانند
GT
GD
C
H
L
M
O
large
/lɑːdʒ/ = ADJECTIVE: بزرگ, وسیع, درشت, فراوان, حجیم, هنگفت, پهن, جامع, جادار, کامل, سترگ, لبریز, بسیط;
USER: بزرگ, های بزرگ, بزرگ است, بزرگ و, وسیع
GT
GD
C
H
L
M
O
last
/lɑːst/ = ADJECTIVE: آخر, اخیر, اخرین, بازپسین, پسین, قطعی, یک کلام;
NOUN: طاقت;
VERB: دوام داشتن, دوام کردن, طول کشیدن, به درازا کشیدن, پایستن;
USER: آخر, آخرین, گذشته, تاریخ و زمان آخرین, اخیر
GT
GD
C
H
L
M
O
latest
/ˈleɪ.tɪst/ = ADJECTIVE: بعدی;
USER: آخرین, موضوعات, جدیدترین, تمام, تازه ترین
GT
GD
C
H
L
M
O
launch
/lɔːntʃ/ = VERB: انداختن, روانه کردن, شروع کردن, پرت کردن, اقدام کردن, پراندن;
NOUN: به آب انداختن کشتی;
USER: انداختن, راه اندازی, را راه اندازی, راه اندازی کنند, راه اندازی می
GT
GD
C
H
L
M
O
leaving
/lēv/ = ADJECTIVE: عازم;
USER: ترک, کرد و تونست, می روم, را ترک, از ترک
GT
GD
C
H
L
M
O
levels
/ˈlev.əl/ = NOUN: سطح, میزان, تراز, سویه, هم تراز, الت ترازگیری, سطح برابر, هدف گیری, ترازسازی, یک دست;
USER: سطح, سطوح, در سطوح, از سطوح, در سطح
GT
GD
C
H
L
M
O
life
/laɪf/ = NOUN: زندگی, عمر, حیات, جان, زیست, دوران زندگی, دوام, حبس ابد, رمق, مدت;
USER: زندگی, عمر, حیات, جان, زندگی است
GT
GD
C
H
L
M
O
link
/lɪŋk/ = NOUN: پیوند, زنجیر, حلقه زنجیر, دانه زنجیر, بند, قلاب;
VERB: پیوند دادن, بهم پیوستن, متصل کردن, جفت کردن;
USER: پیوند, لینک, پیوند دارند, لینک های, لینک کنید
GT
GD
C
H
L
M
O
linking
/ˈlɪŋ.kɪdʒ/ = VERB: پیوند دادن, بهم پیوستن, متصل کردن, جفت کردن;
USER: ارتباط, اتصال, پیوند, ایجاد ارتباط بین, ارتباط بین
GT
GD
C
H
L
M
O
list
/lɪst/ = NOUN: فهرست, جدول, سیاهه, شیار, سجاف, کنار, نرده, کجی;
VERB: فهرست کردن, شیار کردن, اماده کردن, کج کردن;
USER: فهرست, لیست, لیستی, فهرستی, در لیست
GT
GD
C
H
L
M
O
listen
/ˈlɪs.ən/ = VERB: گوش دادن, شنیدن, پذیرفتن, استماع کردن, پیروی کردن از;
USER: گوش دادن, گوش, گوش دهید, شنیدن, گوش دادن به
GT
GD
C
H
L
M
O
live
/lɪv/ = ADJECTIVE: زنده, سرزنده, موثر, دایر;
VERB: زندگی کردن, زیستن, زنده بودن, منزل کردن, سکون کردن;
USER: زنده, زندگی می کنند, زندگی کردن, زیستن
GT
GD
C
H
L
M
O
local
/ˈləʊ.kəl/ = ADJECTIVE: محلی, موضعی, مکانی, محدود بیک محل, مقامی;
USER: محلی, های محلی, محلی کاربر, محلی است, موضعی
GT
GD
C
H
L
M
O
lots
/lɒt/ = ADVERB: بسیار, خیلی زیاد, خیلی زیاد;
USER: بسیار, لات, لات ها, مقدار زیادی, تعداد زیادی
GT
GD
C
H
L
M
O
loud
/laʊd/ = ADJECTIVE: بلند, با صدای بلند, رسا, پر سر و صدا, پر صدا, بلند اوا, گوش خراش, زرق و برق دار, پراواز, پر جلوه, پر هیاهو;
USER: با صدای بلند, صدای بلند, بلند, رسا, پر سر و صدا
GT
GD
C
H
L
M
O
made
/meɪd/ = ADJECTIVE: ساخته, مصنوع, تربیت شده, معمول;
USER: ساخته, ساخته شده, شده, ساخته شده است, شده است
GT
GD
C
H
L
M
O
make
/meɪk/ = NOUN: ساخت, نظیر, ساختمان;
VERB: ساختن, درست کردن, ایجاد کردن, انجام دادن, بوجود اوردن, تصنیف کردن, باعی شدن, وادار یا مجبور کردن, تاسیس کردن, گاییدن;
USER: ساخت, را, ایجاد, ساختن, را در
GT
GD
C
H
L
M
O
making
/ˈmeɪ.kɪŋ/ = NOUN: ساخت, ترکیب, ساختمان, مایه کامیابی;
USER: ساخت, گیری, ساختن, از ساخت, به ساخت
GT
GD
C
H
L
M
O
map
/mæp/ = NOUN: نقشه, نگاشت;
VERB: ترسیم کردن, نقشه کشیدن, نگاشتن;
USER: نقشه, نقشهی, نقشه های, نقشه ای, نقشه ی
GT
GD
C
H
L
M
O
maps
/mæp/ = NOUN: نقشه, نگاشت;
USER: نقشه ها, نقشه, نقشه های, نقشههای, از نقشه
GT
GD
C
H
L
M
O
mark
= NOUN: علامت, نشانه, مارک, نمره, نشان, مرز, علامت مخصوص, خط, داغ;
VERB: علامت گذاردن, نشان کردن, علامت گذاشتن;
USER: علامت, علامت گذاری, خوانده شده را علامت, علامت گذاری به عنوان, از علامت,
GT
GD
C
H
L
M
O
me
/miː/ = PRONOUN: مرا, به من, خودم, بمن;
USER: به من, من, مرا, من را, من به
GT
GD
C
H
L
M
O
mean
/miːn/ = NOUN: میانگین, حد وسط;
ADJECTIVE: متوسط, بدجنس, بد, میانی, اب زیر کاه, خسیس, وسطی, واقع در وسط;
VERB: قصد داشتن, مقصود داشتن;
USER: متوسط, معنی, میانگین, به معنای, به معنی
GT
GD
C
H
L
M
O
measurements
/ˈmeʒ.ə.mənt/ = NOUN: اندازه گیری, اندازه, سنجش;
USER: اندازه گیری, اندازه, اندازه گیری های, اندازه گیریهای, اندازه گیری ها
GT
GD
C
H
L
M
O
messages
/ˈmes.ɪdʒ/ = NOUN: پیام, پیغام, خط;
USER: پیام, پیامهای, پیام های, پیغامهای, پیامها
GT
GD
C
H
L
M
O
microbe
/ˈmaɪ.krəʊb/ = NOUN: میکرب, زیاچه;
USER: میکرب, میکروب, میکروبی, زیاچه, میکروبی را
GT
GD
C
H
L
M
O
might
/maɪt/ = NOUN: قدرت, توان, زور, توانایی, نیرو, انرژی, توش;
USER: قدرت, ممکن, ممکن است, ممکن است به, توانایی
GT
GD
C
H
L
M
O
mind
/maɪnd/ = NOUN: ذهن, خاطر, عقل, خیال, ضمیر, خرد, سامان;
VERB: یاداوری کردن, تذکر دادن, مراقب بودن, مواظبت کردن, ملتفت بودن;
USER: ذهن, ذهن می, ذهن متبادر, در ذهن, ذهن متبادر می
GT
GD
C
H
L
M
O
mode
/məʊd/ = NOUN: طرز, سبک, طریقه, وجه, طریق, اسلوب, رسم, طرز عمل, مقام, فن, طور;
USER: طرز, حالت, در حالت, حالت های, به حالت
GT
GD
C
H
L
M
O
model
/ˈmɒd.əl/ = NOUN: مدل, نمونه, طرح, قالب, سرمشق, نقشه, پیکر;
VERB: ساختن, شکل دادن, نمونه قرار دادن, طراحی کردن, مطابق مدل معینی در اوردن;
USER: مدل, از مدل, نمونه
GT
GD
C
H
L
M
O
models
/ˈmɒd.əl/ = NOUN: مدل, نمونه, طرح, قالب, سرمشق, نقشه, پیکر;
USER: مدل, مدل های, مدلهای, مدل ها, از مدل
GT
GD
C
H
L
M
O
modern
/ˈmɒd.ən/ = ADJECTIVE: مدرن, نوین, جدید, امروزی, نو, کنونی, متاخر;
USER: مدرن, جدید, نوین, امروزی, نو
GT
GD
C
H
L
M
O
mood
/muːd/ = NOUN: حالت, حوصله, حال, وجه, مزاج, مشرب, قلق, خاطر;
USER: حالت, خلق و خوی, حوصله, حال, وجه
GT
GD
C
H
L
M
O
more
/mɔːr/ = ADVERB: بیشتر, بیش, بعلاوه;
ADJECTIVE: زیادتر;
USER: بیشتر, بیش, تر, بیشتری, بیشتر در
GT
GD
C
H
L
M
O
most
/məʊst/ = ADJECTIVE: بیشترین, بیش از همه, زیادترین;
NOUN: مقدار زیاد;
USER: بیشترین, ترین, بیشتر, اکثر, اغلب
GT
GD
C
H
L
M
O
mounted
/ˈmaʊn.tɪd/ = ADJECTIVE: سوار شده, نصب شده;
USER: نصب شده, سوار شده, نصب شده است, سوار شده است, نصب شده در
GT
GD
C
H
L
M
O
move
/muːv/ = NOUN: حرکت, اقدام, نقل مکان, تکان, جنبش, تغییر مکان, نوبت حرکت یابازی;
VERB: حرکت دادن, حرکت کردن, تکان دادن, وادار کردن, جنبیدن;
USER: حرکت, نقل مکان, حرکت دادن, تکان, اقدام
GT
GD
C
H
L
M
O
much
/mʌtʃ/ = ADVERB: بسیار, خیلی, زیاد, تقریبا, بسی, بفراوانیدور;
ADJECTIVE: بمقدار زیاد, کاملا رشد کرده;
USER: بسیار, خیلی, زیادی, زیاد, از حد
GT
GD
C
H
L
M
O
multimedia
/ˈməltiˈmēdēə,ˈməltī-/ = USER: چند رسانه ای, چند رسانه, های چند رسانه ای, چند رسانه ای را, چند رسانه ای است
GT
GD
C
H
L
M
O
navigation
/ˌnæv.ɪˈɡeɪ.ʃən/ = NOUN: هوانوردی;
USER: ناوبری, پیمایش, های ناوبری, جهت یابی, پیمایش کنید
GT
GD
C
H
L
M
O
negative
/ˈneɡ.ə.tɪv/ = ADJECTIVE: منفی, سلبی, نامثبت, غیر مثبت, سالب;
VERB: منفی کردن, خنثی کردن;
USER: منفی, منفی است, منفی را, منفی در, منفی و
GT
GD
C
H
L
M
O
new
/njuː/ = ADJECTIVE: جدید, تازه, نو, نوین;
ADVERB: جدیدا, اخیرا;
USER: جدید, های جدید, تازه, نو, نوین
GT
GD
C
H
L
M
O
no
/nəʊ/ = USER: no-particle, no, no, not, ابدا;
NOUN: پاسخ نه;
USER: هیچ, بدون, ندارد, وجود ندارد, بدون هیچ
GT
GD
C
H
L
M
O
non
/nɒn-/ = PREFIX: منفی, خیر;
USER: غیر, بدون, عدم, های غیر, و غیر
GT
GD
C
H
L
M
O
norm
/nɔːm/ = NOUN: هنجار, قاعده, اصل قانونی, ماخذ قانونی, مقیاس یا معیار, حد وسط;
USER: هنجار, قاعده, عرف, هنجار به
GT
GD
C
H
L
M
O
now
/naʊ/ = ADVERB: اکنون, حالا, اینک, فعلا, در این لحظه;
USER: اکنون, حال حاضر, در حال حاضر, هم اکنون, حالا
GT
GD
C
H
L
M
O
number
/ˈnʌm.bər/ = NOUN: شماره, عدد, رقم, عده, نمره, شماره یا عدد;
VERB: شمردن, نمره دادن به, بالغ شدن بر;
USER: شماره, تعداد, عدد, رقم, عده
GT
GD
C
H
L
M
O
of
/əv/ = PREPOSITION: از, از لحاظ, از طرف, در باره, ز, در جهت, از مبدا, از منشا, در سوی, بوسیله;
USER: از, در, ای از, را از
GT
GD
C
H
L
M
O
offer
/ˈɒf.ər/ = NOUN: پیشنهاد, ارائه, عرضه, پیشکش, تقدیم;
VERB: عرضه کردن, پیشنهاد کردن, تقدیم داشتن, پیشکش کردن, عرضه داشتن, فدا کردن;
USER: ارائه, پیشنهاد, عرضه, ارائه دهد, ارائه می
GT
GD
C
H
L
M
O
on
/ɒn/ = PREPOSITION: بر, روی, بر روی, به, برای, در باره, بالای, در روی, راجع به, در بر, سر;
ADJECTIVE: روشن;
USER: بر, روی, بر روی, به, برای
GT
GD
C
H
L
M
O
once
/wʌns/ = ADVERB: یک مرتبه, سابقا, یکبار دیگر, فقط یکبار, یکوقتی;
USER: یک بار, بار, یکبار, یک بار در, یک بار به
GT
GD
C
H
L
M
O
one
/wʌn/ = یکی, تک, یگانه;
PRONOUN: کسی;
NOUN: شخص, آدم, واحد, یک واحد, یک عدد, شخصی, عدد یک, شماره یک, یکی از همان;
USER: یک, یکی, یکی از, کسی, شخص
GT
GD
C
H
L
M
O
only
/ˈəʊn.li/ = ADVERB: فقط, صرفا, فقط بخاطر, بس, محضا;
ADJECTIVE: تنها, یگانه, محض, فرد, بیگانه;
USER: فقط, تنها, تنها در, تنها به
GT
GD
C
H
L
M
O
option
/ˈɒp.ʃən/ = NOUN: انتخاب, اختیار, خیار فسخ, خیار, خصیصه اختیاری, ازادی, اظهار میل;
USER: انتخاب, گزینه, گزینه ای, گزینه را, اختیار
GT
GD
C
H
L
M
O
optional
/ˈɒp.ʃən.əl/ = ADJECTIVE: اختیاری, انتخابی;
USER: اختیاری, انتخابی, اختیاری است, های اختیاری, صورت اختیاری
GT
GD
C
H
L
M
O
or
/ɔːr/ = CONJUNCTION: یا, یا اینکه, چه, خواه, یا انکه;
USER: یا, و یا, یا به, یا در, و یا برای
GT
GD
C
H
L
M
O
other
/ˈʌð.ər/ = ADJECTIVE: دیگر, سایر, دیگری, غیر, متفاوت, جز این, مغایر;
USER: دیگر, سایر, دیگری, های دیگر, غیر
GT
GD
C
H
L
M
O
our
/aʊər/ = PRONOUN: ما, مان, برای ما, مال ما, مال خودمان, متعلق بما, متکی یا مربوط بما, موجود درما;
USER: ما, ما را, های ما, ما در, ما به
GT
GD
C
H
L
M
O
out
/aʊt/ = ADJECTIVE: خارج, خارجی, بیرونی, حذف شده;
ADVERB: بیرون, بیرون از, دور از;
VERB: رفتن, خاموش کردن, اخراج شدن, قطع کردن;
NOUN: راه حل;
USER: خارج, از, بیرون, خارج از
GT
GD
C
H
L
M
O
overall
/ˌəʊ.vəˈrɔːl/ = ADVERB: روی هم رفته, سرتاسر, همه جا;
ADJECTIVE: سراسر, شامل همه چیز;
NOUN: لباس کار, بالا پوش;
USER: به طور کلی, کلی, طور کلی, دهی بندی, های کلی
GT
GD
C
H
L
M
O
parisian
/pərɪzjən/ = USER: پاریس, پاریسی, در پاریس, پاریسی را, پاریس یک
GT
GD
C
H
L
M
O
partner
/ˈpɑːt.nər/ = NOUN: شریک, همسر, یار, سهیم, انباز, پا, هم دست;
VERB: شریک شدن یا کردن;
USER: شریک, شریک زندگی, همسر, شریک جنسی, را شریک
GT
GD
C
H
L
M
O
passenger
/ˈpæs.ən.dʒər/ = NOUN: مسافر, رونده, گذرگر;
ADJECTIVE: مسافرتی;
USER: مسافر, مسافری, های مسافری, های سواری, مسافر و
GT
GD
C
H
L
M
O
pc
/ˌpiːˈsiː/ = USER: کامپیوتر, PC, کامپیوتر به, های کامپیوتر, کامپیوتر می
GT
GD
C
H
L
M
O
perfectly
/ˈpɜː.fekt.li/ = USER: کاملا, کاملا به, به طور کامل, کاملا با
GT
GD
C
H
L
M
O
perhaps
/pəˈhæps/ = ADVERB: شاید, ممکن است, گویا, اتفاقا, توان بود;
USER: شاید, شاید به, که شاید, شاید هم
GT
GD
C
H
L
M
O
permanently
/ˈpərmənəntlē/ = USER: برای همیشه, دائم, طور دائم, به طور دائم, بطور دائم
GT
GD
C
H
L
M
O
phone
/fəʊn/ = NOUN: تلفن, صدا, صوت, اوا;
VERB: تلفن کردن, تلفن زدن;
USER: تلفن, گوشی, تلفن همراه, تلفن های, های تلفن
GT
GD
C
H
L
M
O
photos
/ˈfəʊ.təʊ/ = NOUN: عکس, عکس برداشتن از;
USER: عکس, عکس ها, عکس های, تصاویر, عکسهای
GT
GD
C
H
L
M
O
play
/pleɪ/ = NOUN: بازی, نمایش, نمایشنامه, تفریح, ورزش, نواخت, لهو, نواختن ساز و غیره, سرگرمی مخصوص;
VERB: نواختن, بازی کردن, زدن, تفریح کردن, الت موسیقی نواختن, رل بازی کردن, روی صحنه ء نمایش ظاهر شدن;
USER: بازی, ایفا, بازی می, ایفا می, بازی کردن
GT
GD
C
H
L
M
O
polished
/ˈpɒl.ɪʃt/ = ADJECTIVE: مبادی ادابی;
USER: مبادی ادابی, جلا, جلا داد, صیقل خورده, جلا داده
GT
GD
C
H
L
M
O
pollutants
/pəˈluː.tənt/ = NOUN: الوده کننده;
USER: آلاینده ها, آلاینده, آلاینده های, آلوده کننده, مواد آلاینده
GT
GD
C
H
L
M
O
polluted
/pəˈluːt/ = NOUN: الوده کننده
GT
GD
C
H
L
M
O
pollution
/pəˈluː.ʃən/ = NOUN: الودگی, کثافت, لوی, نا پاکی;
USER: آلودگی, آلودگی هوا, آلودگی های, آلودگی را, از آلودگی
GT
GD
C
H
L
M
O
popular
/ˈpɒp.jʊ.lər/ = ADJECTIVE: محبوب, مشهور, عمومی, متداول, خلقی, ملی, توده پسند, عوامانه, نامدار, وابسته بتوده مردم;
USER: محبوب, مردمی, عمومی, مشهور, محبوب است
GT
GD
C
H
L
M
O
portable
/ˈpɔː.tə.bl̩/ = ADJECTIVE: قابل حمل, قابل انتقال, دستی, قابل حمل و نقل, سفری, ترابرپذیر;
USER: قابل حمل, های قابل حمل, قابل حمل است, قابل انتقال
GT
GD
C
H
L
M
O
positive
/ˈpɒz.ə.tɪv/ = ADJECTIVE: مثبت, قطعی, یقین, محقق;
USER: مثبت, مثبت و, مثبت است, های مثبت, مثبت در
GT
GD
C
H
L
M
O
pre
/priː-/ = USER: قبل, پیش, قبل از, از پیش, پیش از
GT
GD
C
H
L
M
O
pretty
/ˈprɪt.i/ = ADJECTIVE: قشنگ, خوب, شکیل, خوش نما;
ADVERB: تاحدی, بطور دلپذیر;
USER: قشنگ, بسیار, خیلی, زیبا, خوب
GT
GD
C
H
L
M
O
prevent
/prɪˈvent/ = VERB: مانع شدن, ممانعت کردن, منع کردن, پیش گیری کردن, باز داشتن, جلو گیری کردن;
USER: جلوگیری از, جلوگیری, پیشگیری از, به جلوگیری از, به پیشگیری از
GT
GD
C
H
L
M
O
problem
/ˈprɒb.ləm/ = NOUN: مشکل, مسئله, موضوع, سختی, چیستان;
USER: مشکل, مسئله, مشکل این, مشکل را, مشکل در
GT
GD
C
H
L
M
O
provides
/prəˈvaɪd/ = VERB: تهیه کردن, تدارک دیدن, میسر ساختن, مجهز کردن, وسیله فراهم کردن, مقرر داشتن, اماده کردن, تهیه دیدن, تامین کردن، توشه دادن;
USER: فراهم می کند, فراهم می, را فراهم, را فراهم می کند, را فراهم می
GT
GD
C
H
L
M
O
pure
/pjʊər/ = ADJECTIVE: خالص, محض, ناب, پاک, سره, اصیل, منزه, تمیز, عفیف, ژاو, بیغش;
USER: خالص, محض, ناب, پاک, سره
GT
GD
C
H
L
M
O
quality
/ˈkwɒl.ɪ.ti/ = NOUN: کیفیت, خصوصیت, چگونگی, صفت, جنبه, نوع, نهاد, زاب, چونی, وجود;
USER: کیفیت, با کیفیت, کیفیت بالا, از کیفیت, کیفیت را
GT
GD
C
H
L
M
O
question
/ˈkwes.tʃən/ = NOUN: پرسش, سوال, سئوال, مسئله, موضوع, مطلب, پرس, استفهام;
VERB: پرسیدن, پرسش کردن, تحقیق کردن, تردید کردن در;
USER: سوال, پرسش, سئوال, مسئله, موضوع
GT
GD
C
H
L
M
O
r
/ɑr/ = USER: R, R در, R را, r به,
GT
GD
C
H
L
M
O
radio
/ˈreɪ.di.əʊ/ = NOUN: رادیو;
ADJECTIVE: رادیویی, مربوط به رادیو;
VERB: با رادیو مخابره کردن, پیام رادیویی فرستادن;
USER: رادیو, رادیویی, های رادیویی, های رادیو, رادیو و
GT
GD
C
H
L
M
O
range
/reɪndʒ/ = NOUN: محدوده, برد, حدود, حوزه, تیر رس, رسایی, دسترسی, خط مبنا, منحنی مبنا, چشم رس;
VERB: تغییر کردن, در صف اوردن, اراستن, مرتب کردن, میزان کردن, سیر و حرکت کردن;
USER: محدوده, دامنه, برد, حدود, در محدوده
GT
GD
C
H
L
M
O
reach
/riːtʃ/ = VERB: رسیدن به, نائل شدن, نائل شدن به;
NOUN: برد, حصول, حیطه, کشش, رسایی;
USER: رسیدن به, رسیدن, برسد, دستیابی به, در رسیدن
GT
GD
C
H
L
M
O
read
/riːd/ = VERB: خواندن, قرائت کردن, باز خواندن, تعبیر کردن;
USER: خواندن, عنوان خوانده شده, به عنوان خوانده شده, خوانده شده, خوانده
GT
GD
C
H
L
M
O
real
/rɪəl/ = ADJECTIVE: واقعی, حقیقی, راستین, عملی, طبیعی, موجود, حسابی, غیر مصنوعی, بی خدشه, صمیمی;
NOUN: ریل, اصل;
USER: واقعی, حقیقی, واقعی است, های واقعی, واقعی را
GT
GD
C
H
L
M
O
receive
/rɪˈsiːv/ = VERB: گرفتن, دریافت کردن, رسیدن, پذیرفتن, بدست اوردن, پذیرایی کردن از, جا دادن, وصول کردن, ستاندن;
USER: گرفتن, دریافت, دریافت خواهید کرد, را دریافت, دریافت می
GT
GD
C
H
L
M
O
recognition
/ˌrek.əɡˈnɪʃ.ən/ = NOUN: شناخت, تشخیص, شناسایی, به رسمیت شناختن, بازشناسی, بازشناخت;
USER: به رسمیت شناختن, شناخت, تشخیص, شناسایی, بازشناسی
GT
GD
C
H
L
M
O
recognizable
/ˌrekigˈnīzəbəl/ = ADJECTIVE: قابل تشخیص, مشخص, شناختنی, باز شناختنی, شناخت پذیر;
USER: قابل تشخیص, تشخیص, تشخیص است, مشخص, قابل تشخیص است
GT
GD
C
H
L
M
O
recognizing
/ˈrek.əɡ.naɪz/ = VERB: شناختن, تشخیص دادن, برسمیت شناختن, باز شناختن, تصدیق کردن;
USER: به رسمیت شناختن, شناخت, رسمیت شناختن, تشخیص, شناسایی
GT
GD
C
H
L
M
O
recycle
/ˌriːˈsaɪ.kl̩/ = USER: بازیافت, را بازیافت, بازیافت و, بازیافت می, بازتولید recycle
GT
GD
C
H
L
M
O
reduce
/rɪˈdjuːs/ = VERB: کاستن, کاستن, کم کردن, تقلیل دادن, تنزل دادن, ساده کردن, استحاله کردن, مطیع کردن, خرد کردن, خرد ساختن;
USER: کاستن, را کاهش دهد, کاهش می دهد, را کاهش می دهد, کم کردن
GT
GD
C
H
L
M
O
relax
/rɪˈlæks/ = VERB: شل کردن, سست کردن, کم کردن, لینت دادن, تمدد اعصاب کردن, راحت کردن, خرد شدن, ضعیف کردن;
USER: شل کردن, استراحت, آرامش, شل کنید, را شل
GT
GD
C
H
L
M
O
remote
/rɪˈməʊt/ = ADJECTIVE: دور, دور دست, بعید, کم, جزئي;
USER: دور, راه دور, از راه دور, دور دست, کنترل از راه دور
GT
GD
C
H
L
M
O
report
/rɪˈpɔːt/ = NOUN: گزارش, خبر, انتشار, اشعار, شهرت, صدا;
VERB: گزارش دادن;
USER: گزارش, را گزارش, گزارش می, گزارش شده
GT
GD
C
H
L
M
O
reports
/rɪˈpɔːt/ = NOUN: گزارش, خبر, انتشار, اشعار, شهرت, صدا;
USER: گزارش, گزارش ها, گزارشات, گزارشهای, به گزارش
GT
GD
C
H
L
M
O
requirements
/rɪˈkwaɪə.mənt/ = NOUN: مقررات;
USER: مقررات, الزامات, مورد نیاز, نیازهای, نیازمندی های
GT
GD
C
H
L
M
O
responds
/rɪˈspɒnd/ = NOUN: پاسخ;
USER: پاسخ, پاسخ می, پاسخ می دهد, واکنش نشان, در پاسخ
GT
GD
C
H
L
M
O
rest
/rest/ = NOUN: استراحت, باقی, باقی مانده, دیگران, سایرین, تکیه, الباقی, فراغت, نتیجه, تجدید قوا;
VERB: استراحت کردن, راحت کردن;
USER: استراحت, بقیه, باقی, باقی مانده, دیگران
GT
GD
C
H
L
M
O
reveal
/rɪˈviːl/ = VERB: فاش کردن, ظاهر ساختن, معلوم کردن, ظاهرکردن, اشکار کردن;
USER: فاش کردن, آشکار, را آشکار, نشان می دهد, را فاش
GT
GD
C
H
L
M
O
right
/raɪt/ = ADJECTIVE: راست, درست, صحیح, واقعی, بجا, قائم, درست کار, محقق, ذیحق;
NOUN: حق;
ADVERB: در سمت راست;
VERB: درست کردن, اصلاح کردن, دفع ستم کردن از, درست شدن, قائم نگاداشتن;
USER: راست, حق, سمت راست, درست, صحیح
GT
GD
C
H
L
M
O
road
/rəʊd/ = NOUN: جاده, راه, مسیر, خیابان, خط, طریق, راه اهن;
ADJECTIVE: بجاده;
USER: جاده, راه, جاده ها, مسیر, خیابان
GT
GD
C
H
L
M
O
rock
/rɒk/ = NOUN: سنگ, صخره, تخته سنگ, جنبش, تکان, تخته سنگ یا صخره, سنگ خاره;
VERB: تکان نوسانی دادن, جنباندن;
USER: سنگ, راک, صخره, سنگ ها, موسیقی راک
GT
GD
C
H
L
M
O
route
/ruːt/ = NOUN: مسیر, راه, جاده, خط سیر, سمت, طرف, جریان معمولی;
VERB: مسیر چیزیرا تعیین کردن;
USER: مسیر, راه, مسیر را, جاده, در مسیر
GT
GD
C
H
L
M
O
s
= NOUN: نوزدهمین حرف الفبای انگلیسی;
USER: بازدید کنندگان, ها, کنندگان, ثانیه
GT
GD
C
H
L
M
O
safely
/ˈseɪf.li/ = USER: با خیال راحت, خیال راحت, ایمن, خیال راحت می, خیال راحت از
GT
GD
C
H
L
M
O
safety
/ˈseɪf.ti/ = NOUN: ایمنی, امنیت, سلامت, بی خطری, محفوظیت;
USER: ایمنی, امنیت, سلامت, ایمنی در, از ایمنی
GT
GD
C
H
L
M
O
satellite
/ˈsæt.əl.aɪt/ = NOUN: قمر مصنوعي, پیرو, انگل, ماه;
USER: ماهواره ای, ماهواره, های ماهواره ای, ماهواره ای به, ماهواره ای و
GT
GD
C
H
L
M
O
saving
/ˈseɪ.vɪŋ/ = NOUN: پس انداز, نجارت دهنده;
ADJECTIVE: رستگار کننده;
USER: پس انداز, صرفه جویی, صرفه جویی در, صرفه جویی می, برای صرفه جویی در
GT
GD
C
H
L
M
O
scenic
/ˈsiː.nɪk/ = ADJECTIVE: خوش منظر, صحنهای, نمایشی, مجسم کننده;
USER: خوش منظر, خوش منظره و زیبا, های خوش منظره و زیبا, نمایشی, صحنهای
GT
GD
C
H
L
M
O
scents
/sent/ = NOUN: عطر, بو, رایحه, پی, خوشبویی, ادراک, رد پا;
USER: بوی, عطر, رایحه
GT
GD
C
H
L
M
O
score
/skɔːr/ = NOUN: نمره, امتیاز, حساب, نشان, نمره امتحان, چوب خط, حساب امتیازات, مارک;
VERB: حساب کردن, امتیاز گرفتن, پرداختن, بحساب آوردن;
USER: نمره, امتیاز, میشه نتیجهی, نتیجهی بازی رو, نتیجه رو به
GT
GD
C
H
L
M
O
screen
/skriːn/ = NOUN: سرند, پرده, غربال, پرده سینما, صفحه تلویزیون, تور سیمی, سپر, خمار, دیوار, تخته حفاظ, پنجره توری دار;
VERB: روی پرده افکندن, الک کردن, تور سیمی نصب کردن, روی پرده سینما یا تلویزیون نمایش دادن;
USER: پرده, صفحه نمایش, صفحه, روی صفحه نمایش, صفحه نمایش را
GT
GD
C
H
L
M
O
search
/sɜːtʃ/ = NOUN: جستجو, کاوش, بازرسی, تجسس, طلب, تکاپو, سراغ;
VERB: جستجو کردن, پژوهیدن, پوییدن, گشتن, بازرسی کردن, بادقت جستجو کردن, طلب کردن, طلبیدن;
USER: جستجو, جستجوی, جستجو کنید, را جستجو, جستجو در
GT
GD
C
H
L
M
O
searches
/sɜːtʃ/ = NOUN: جستجو, کاوش, بازرسی, تجسس, طلب, تکاپو, سراغ;
USER: جستجو, جستجوهای, جستجوی, جستجو در, جستجوها را
GT
GD
C
H
L
M
O
seat
/siːt/ = NOUN: صندلی, مقر, جا, جایگاه, مسند, مرکز, نیمکت, نشیمن, نشیمن گاه, کفل, سرین, محل اقامت, مدار, مستقر;
VERB: نشاندن, جایگزین ساختن;
USER: صندلی, مقر, جا, جایگاه, مسند
GT
GD
C
H
L
M
O
second
/ˈsek.ənd/ = ADJECTIVE: دوم, دومی, مجدد;
NOUN: ثانیه, لحظه, second, دوم شدن, تایید کردن, درجه دوم بودن, پشتیبانی کردن;
USER: دوم, ثانیه, دومی, دوم به
GT
GD
C
H
L
M
O
select
/sɪˈlekt/ = ADJECTIVE: برگزیده, سره, ممتاز منتخب, خاص;
VERB: برگزیدن, انتخاب کردن, گزیدن, جدا کردن;
USER: را انتخاب کنید, انتخاب, انتخاب کنید, را انتخاب, انتخاب کنید و
GT
GD
C
H
L
M
O
selected
/sɪˈlekt/ = ADJECTIVE: منتخب, سوا کرده;
USER: منتخب, انتخاب, انتخاب شده, انتخاب و, انتخاب شدند
GT
GD
C
H
L
M
O
sensor
/ˈsen.sər/ = NOUN: حسی, حساس, ضبط کننده, گیرنده یا دریافت کننده خاطرات حسی, عضو حسی;
USER: حسی, سنسور, حسگر, سنسور را, های سنسور
GT
GD
C
H
L
M
O
serenity
/səˈriːn/ = NOUN: بی سر و صدایی, ارامش, متانت, صافی, صفاء, وقار;
USER: بی سر و صدایی, متانت, صافی, وقار, صفاء
GT
GD
C
H
L
M
O
service
/ˈsɜː.vɪs/ = NOUN: خدمت, سرویس, کار, استخدام, وظیفه, لوازم, کمک, زاوری, نوکری, عبادت, تشریفات;
VERB: سرویس کردن;
USER: سرویس, خدمات, خدمت, خدمات به, ارائه خدمات
GT
GD
C
H
L
M
O
services
/ˈsɜː.vɪs/ = NOUN: خدمت, سرویس, کار, استخدام, وظیفه, لوازم, کمک, زاوری, نوکری, سابقه, عبادت, تشریفات, یاری, بنگاه, اثاثه, نظام وظیفه, درخت سنجد, یک دست ظروف;
USER: خدمات, سرویس های, ارائه خدمات, خدمات در, خدمات را
GT
GD
C
H
L
M
O
setting
/ˈset.ɪŋ/ = NOUN: محیط, زمینه, موقعیت, نشاندن, اهنگ, جای نگین, کار گذاری, وضع ظاهر, قرار گاه;
USER: زمینه, تنظیم, راه, تعیین, محیط
GT
GD
C
H
L
M
O
sheet
/ʃiːt/ = NOUN: ورق, ورقه, صفحه, ملافه, تخته, لت, پهنه, فلز ورق;
VERB: ورق شدن, ملافه کردن, ورقه کردن;
USER: ورق, برگه, ورقه, صفحه, ورق های
GT
GD
C
H
L
M
O
show
/ʃəʊ/ = NOUN: نمایش, نشان, نشان دادن, اثبات, جلوه, ارائه, مظهر;
VERB: نشان دادن, نمایاندن, نمودن, ابراز کردن, فهماندن;
USER: نشان, نشان می دهد, نمایش, نشان دادن, اثبات
GT
GD
C
H
L
M
O
showcase
/ˈʃəʊ.keɪs/ = NOUN: ویترین, جعبه اینه;
VERB: درویترین نمایش دادن;
USER: نمایشگاه, نمایش گذاشتن, نمایش, ویترین, نمایش می گذارد
GT
GD
C
H
L
M
O
similar
/ˈsɪm.ɪ.lər/ = USER: مشابه, شبیه, همانند, مانند, یکسان
GT
GD
C
H
L
M
O
simple
/ˈsɪm.pl̩/ = ADJECTIVE: ساده, بسیط, سهل, خام, بی تزویر, فروتن, بی تکلف, ناازموده, نادان;
USER: ساده, ساده است, ساده و, های ساده, ساده ای
GT
GD
C
H
L
M
O
simply
/ˈsɪm.pli/ = ADVERB: بسادگی, واقعا, حقیقتا;
USER: بسادگی, سادگی, به سادگی, به سادگی به, به سادگی با
GT
GD
C
H
L
M
O
simulates
/ˈsɪm.jʊ.leɪt/ = VERB: شبیهسازی کردن, تشبیه کردن, وانمود کردن, بخود بستن, مانند بودن, تقلید کردن, تظاهر کردن, شباهت داشتن به;
USER: شبیه سازی, را شبیه سازی, شبیه سازی می, شبیه سازی می کند, را شبیه سازی می
GT
GD
C
H
L
M
O
simultaneously
/ˌsīməlˈtānēəslē/ = ADVERB: با هم, ضمنا, بصورت همزبان;
USER: به طور همزمان, طور همزمان, به صورت همزمان, به طور هم زمان, به طور همزمان در
GT
GD
C
H
L
M
O
smartphone
/ˈsmɑːt.fəʊn/ = USER: گوشی های هوشمند, گوشی های هوشمند است, از گوشی های هوشمند, گوشی های هوشمند و, های گوشی های هوشمند
GT
GD
C
H
L
M
O
smartphones
/ˈsmɑːt.fəʊn/ = USER: گوشی های هوشمند, تلفنهای هوشمند, گوشی های, تلفن های هوشمند, تلفن های همراه هوشمند
GT
GD
C
H
L
M
O
some
/səm/ = PRONOUN: برخی, بعضی, برخی از, بعض, چندتا;
ADVERB: تعدادی, چندین, چندین, قدری, اندکی, تقریبا, چندی;
USER: برخی از, برخی, بعضی, بعضی از, تعدادی
GT
GD
C
H
L
M
O
sound
/saʊnd/ = NOUN: صدا, صوت, درست, اوا;
ADJECTIVE: سالم, استوار, مستدل, بی عیب;
ADVERB: بطور ژرف;
VERB: صدا کردن, به نظر رسیدن, صدا دادن;
USER: صدا, صوت, درست, سالم, استوار
GT
GD
C
H
L
M
O
sounds
/saʊnd/ = NOUN: صدا, صوت, درست, اوا, بانگ;
USER: برای تلفن های موبایل, صداها, تلفن های موبایل, صداهای, صداها را
GT
GD
C
H
L
M
O
speech
/spiːtʃ/ = NOUN: سخنرانی, گفتار, حرف, صحبت, سخن, نطق, گویایی, خطبه, قوه ناطقه, خطابت;
USER: سخنرانی, گفتار, سخن, صحبت, نطق
GT
GD
C
H
L
M
O
speed
/spiːd/ = NOUN: سرعت, شتاب, تندی, کامیابی, میزان شتاب, درجه تندی, وضع, حالت;
VERB: سرعت گرفتن, شانس خوب داشتن, کامیاب بودن, باسرعت راندن;
USER: سرعت, بردن سرعت, با سرعت, بالا بردن سرعت, شتاب
GT
GD
C
H
L
M
O
stationary
/ˈsteɪ.ʃən.ər.i/ = ADJECTIVE: ساکن, ایستا, لایتغیر, استاده, بی حرکت, بی تغییر;
USER: ساکن, ثابت, ایستا, های ثابت, لایتغیر
GT
GD
C
H
L
M
O
steering
/ˈstɪə.rɪŋ ˌkɒl.əm/ = VERB: هدایت کردن, راندن, اداره کردن, بردن, راهنمایی کردن;
USER: فرمان, راهبری, سیستم فرمان, فرمان را, فرمان و
GT
GD
C
H
L
M
O
step
/step/ = NOUN: گام, مرحله, قدم, پله, پلکان, رفتار, صدای پا, رکاب, رتبه, درجه;
VERB: قدم زدن, قدم برداشتن;
USER: گام, قدم, مرحله, گام به, پله
GT
GD
C
H
L
M
O
store
/stɔːr/ = NOUN: فروشگاه, ذخیره, مغازه, انبار, مخزن, دکان, اندوخته, مقدار زیاد;
VERB: ذخیره کردن, انبار کردن, اندوختن;
USER: ذخیره, ذخیره سازی, را ذخیره, ذخیره می, ذخیره کنید
GT
GD
C
H
L
M
O
styles
/staɪl/ = NOUN: سبک, شیوه, روش, استیل, سبک نگارش, سلیقه, خامه, قلم, سبک متداول, میله, سیاق, عبارت;
USER: سبک, سبک های, سبکهای, سبک ها, از سبک
GT
GD
C
H
L
M
O
suit
/suːt/ = NOUN: دادخواست, خواستگاری, تقاضا, مرافعه, جامه, درخواست, عرضحال;
VERB: مناسب بودن, وفق دادن, جور کردن, خواست دادن, خواستگاری کردن;
USER: دادخواست, کت و شلوار, دست کت و شلوار, کت و شلوار را, کت و شلوار در
GT
GD
C
H
L
M
O
support
/səˈpɔːt/ = NOUN: پشتیبانی, کمک, تقویت, تایید, طرفداری, تکیه, نگاهداری, پشت, اتکاء;
VERB: پشتیبانی کردن, حمایت کردن, متحمل شدن;
USER: پشتیبانی, حمایت, حمایت از, پشتیبانی از, کمک
GT
GD
C
H
L
M
O
switched
/ˌswɪtʃtˈɒn/ = VERB: چوب زدن, راه گزیدن, سویچ زدن, جریان را عوض کردن;
USER: تغییر, روشن, سوئیچ, روشن باشد, روشن است
GT
GD
C
H
L
M
O
synchronizes
/ˈsɪŋ.krə.naɪz/ = VERB: همزمان کردن, همگاه بودن, انطباق زمانی داشتن, از حیث زمان باهم مطابق کردن;
USER: همزمان, هماهنگ, همگام, هماهنگ می, هماهنگ سازی
GT
GD
C
H
L
M
O
system
/ˈsɪs.təm/ = NOUN: سیستم, نظام, دستگاه, منظومه, روش, نظم, ترتیب, جهاز, اسلوب, سلسله, همست, همستاد, رشته, قاعده رویه, سبک;
USER: سیستم, نظام, دستگاه, سیستم های, سیستم را
GT
GD
C
H
L
M
O
tablet
/ˈtæb.lət/ = NOUN: قرص, لوح, لوحه, صفحه, ورقه, تخته;
USER: قرص, لوح, قرص های, عدد قرص, لوحه
GT
GD
C
H
L
M
O
tactile
/ˈtæk.taɪl/ = ADJECTIVE: لمس کردنی, لامسهای, وابسته بحس بساوایی;
USER: لمس کردنی, لمسی, لامسه, لامسهای, وابسته بحس بساوایی
GT
GD
C
H
L
M
O
take
/teɪk/ = VERB: گرفتن, برداشتن, بردن, ستاندن, پنداشتن, لمس کردن;
USER: گرفتن, را, طول بکشد, را در, برداشتن
GT
GD
C
H
L
M
O
taken
/ˈteɪ.kən/ = ADJECTIVE: ماخوذ;
USER: گرفته شده, گرفته, گرفته شده است, گرفته است, گرفته شود
GT
GD
C
H
L
M
O
takes
/teɪk/ = USER: طول می کشد, طول می کشد تا, طول می انجامد, طول می کشد و, را می گیرد
GT
GD
C
H
L
M
O
taking
/tāk/ = VERB: گرفتن, برداشتن, بردن, ستاندن, پنداشتن, لمس کردن;
USER: در نظر گرفتن, گرفتن, مصرف, نظر گرفتن, از مصرف
GT
GD
C
H
L
M
O
technology
/tekˈnɒl.ə.dʒi/ = NOUN: تکنولوژی, فن شناسی, اشنایی باصول فنی, شگرد شناسی;
USER: تکنولوژی, فن آوری, فن آوری های, فن آوری است, از فن آوری
GT
GD
C
H
L
M
O
telephone
/ˈtel.ɪ.fəʊn/ = NOUN: تلفن, دورگو;
VERB: تلفن کردن, تلفن زدن;
USER: تلفن, تلفنی, تلفن های, تلفن و, های تلفن
GT
GD
C
H
L
M
O
text
/tekst/ = NOUN: متن, نص, کتاب درسی, مفاد;
USER: متن, متنی, متن به, های متنی
GT
GD
C
H
L
M
O
than
/ðæn/ = PREPOSITION: نسبت به, تا, بجز;
CONJUNCTION: که, تا اینکه;
USER: نسبت به, از, نسبت, تر از, بیش از
GT
GD
C
H
L
M
O
thanks
/θæŋks/ = NOUN: تشکر, سپاس, سپاسگزاری, تقدیر, اظهار تشکر;
USER: تشکر, لطف, به لطف, تشکر ها, تشکر ها تمام
GT
GD
C
H
L
M
O
that
/ðæt/ = CONJUNCTION: که;
PRONOUN: ان, اشاره بدور, ان یکی;
USER: که, است که, که در, که به, را که
GT
GD
C
H
L
M
O
the
GT
GD
C
H
L
M
O
their
/ðeər/ = PRONOUN: شان, خودشان, خودمانی, مال ایشان, مال انها;
USER: شان, خود, خود را, های خود را, خود را به
GT
GD
C
H
L
M
O
they
/ðeɪ/ = PRONOUN: آنها, انها, خودشان, ایشان, انان, خودشانرا;
USER: آنها, که, آنها را, آنها در, می کنند
GT
GD
C
H
L
M
O
this
/ðɪs/ = PRONOUN: این;
USER: این, در این, از این, به این, که این
GT
GD
C
H
L
M
O
three
/θriː/ = NOUN: سه,
USER: سه, از سه, در سه, به سه, هر سه
GT
GD
C
H
L
M
O
time
/taɪm/ = NOUN: زمان, ساعت, وقت, مدت, موقع, هنگام, فرصت, گاه, روزگار, زمانه, عصر;
ADJECTIVE: زمانی;
USER: زمان, وقت, ساعت, زمانی, مدت
GT
GD
C
H
L
M
O
to
/tuː/ = PREPOSITION: به, برای, در, در برابر, نزد, سوی, پیش, بسوی, طرف, تا نسبت به, بطرف, بر حسب, روبطرف, to-particle, to;
USER: به, برای, تا, را به, در
GT
GD
C
H
L
M
O
tomtom
= USER: TOMTOM, TOMTOM را,
GT
GD
C
H
L
M
O
total
/ˈtəʊ.təl/ = ADJECTIVE: مجموع, کل, کلی, تام, کامل, مطلق;
NOUN: جمع, جمع کل, حاصل جمع, جمله;
VERB: جمع کردن;
USER: کل, مجموع, کلی, کامل, جمع
GT
GD
C
H
L
M
O
touch
/tʌtʃ/ = VERB: لمس کردن, زدن, دست زدن به, رسیدن به, متاثر شدن, پرماسیدن, متاثر کردن;
NOUN: حس لامسه, لمس دست زنی, پرماس, احساس با دست;
USER: لمس, را لمس, لمس کنید, لمس کند, لمس و
GT
GD
C
H
L
M
O
touchscreen
/ˈtʌtʃ.skriːn/ = USER: صفحه نمایش لمسی, صفحه لمسی, نمایش لمسی, صفحه نمایش لمسی است, صفحه نمایش لمسی را
GT
GD
C
H
L
M
O
tracks
/træk/ = NOUN: مسیر, شیار, خط, راه, رد پا, جاده, نشان, زنجیر, اثر, خط راه آهن, لبه, خط اهن, باریکه, مسابقه دویدن, تسلسل, توالی;
USER: آهنگ, آهنگ های, آهنگ ها, آهنگ را, آهنگ های مورد
GT
GD
C
H
L
M
O
traffic
/ˈtræf.ɪk/ = NOUN: ترافیک, عبور و مرور, رفت و آمد, مخابره, ترابری, کسب, امد و شد, وسائط نقلیه, کالا, شد و آمد;
ADJECTIVE: داد و ستد ارتباط;
VERB: امد و شد کردن, تردد کردن;
USER: ترافیک, ترافیک را, راهنمایی و رانندگی, ترافیک در, از ترافیک
GT
GD
C
H
L
M
O
trip
/trɪp/ = NOUN: سفر, گردش, لغزش, سیاحت, سبک رفتن, لغزش خوردن;
VERB: سفر کردن, پشت پا خوردن یازدن, سکندری خوردن, گردش کردن;
USER: سفر, سفر به, گردش, از سفر, سفر در
GT
GD
C
H
L
M
O
true
/truː/ = ADJECTIVE: درست, واقعی, حقیقی, صحیح, راستین, راست, ثابت, راستگو, فریور;
VERB: ثابت یاحقیقی کردن;
USER: درست, واقعی, حقیقی, صحیح, راستین
GT
GD
C
H
L
M
O
tutorials
/t(y)o͞oˈtArēəl/ = NOUN: مشاورت, ناظر درس دانشجویان;
USER: آموزش, آموزشهای, خودآموزها, آموزش های, آموزش ها
GT
GD
C
H
L
M
O
twitter
/ˈtwɪt.ər/ = NOUN: چهچه, سرود, لرزان, هیجان و ارتعاش;
VERB: چهچه زدن, لرزیدن, صداهای مسلسل و متناوب ایجاد کردن
GT
GD
C
H
L
M
O
two
/tuː/ =
USER: دو, از دو, به دو, در دو, دو نفر
GT
GD
C
H
L
M
O
until
/ənˈtɪl/ = PREPOSITION: تا, تا وقتی که;
CONJUNCTION: تا اینکه, وقتی که;
USER: تا, تا زمانی, تا زمانی که, تا زمان, تا اینکه
GT
GD
C
H
L
M
O
update
/ʌpˈdeɪt/ = VERB: جدید کردن, بصورت امروزی در اوردن, بهنگام در اوردن;
USER: به روز رسانی, روز رسانی, بروز رسانی, رسانی, به روز
GT
GD
C
H
L
M
O
updates
/ʌpˈdeɪt/ = USER: به روز رسانی, روز رسانی, روز رسانی های, به روز رسانی های, به روز رسانی ها
GT
GD
C
H
L
M
O
usb
/ˌjuː.esˈbiː/ = USER: یواس بی, USB, یواس, های یواس بی, یواس بی به
GT
GD
C
H
L
M
O
use
/juːz/ = NOUN: استفاده, مصرف, کاربرد, استعمال, فایده, سود, عادت;
VERB: استفاده کردن, بکار بردن, استعمال کردن, مصرف کردن, بهره برداری کردن از;
USER: استفاده, استفاده از, با استفاده, استفاده می, با استفاده از
GT
GD
C
H
L
M
O
used
/juːst/ = VERB: استفاده کردن, بکار بردن, استعمال کردن, مصرف کردن, بهره برداری کردن از, بکار انداختن;
USER: مورد استفاده قرار, استفاده می شود, مورد استفاده, مورد استفاده قرار گیرد, با استفاده از
GT
GD
C
H
L
M
O
users
/ˈjuː.zər/ = NOUN: کاربر, استفاده کننده, بکار برنده, استعمال کننده;
USER: کاربران, کاربر, از کاربران, کاربران را, به کاربران
GT
GD
C
H
L
M
O
uses
/juːz/ = NOUN: استفاده, مصرف, کاربرد, استعمال, فایده, سود, عادت, منفعت, اطلاق, تمرین, خاصیت;
USER: با استفاده از, استفاده, استفاده از, استفاده می, استفاده میکند
GT
GD
C
H
L
M
O
using
/juːz/ = VERB: استفاده کردن, بکار بردن, استعمال کردن, مصرف کردن, بهره برداری کردن از, بکار انداختن;
USER: با استفاده از, با استفاده, استفاده از, را با استفاده از, و با استفاده از
GT
GD
C
H
L
M
O
v
/viː/ = NOUN: حرف بیست و دوم الفبای انگلیسی;
USER: V, پنجم, V را, V در
GT
GD
C
H
L
M
O
values
/ˈvæl.juː/ = NOUN: ارزش, مقدار, ارج, بها, قیمت, قدر, فرجه;
USER: ارزش, مقادیر, ارزشهای, ارزش های, ارزش ها
GT
GD
C
H
L
M
O
variety
/vəˈraɪə.ti/ = NOUN: تنوع, گوناگونی, واریته, نوع, جورواجور, نمایشی که مرکب از چند قطعه متنوع باشد;
USER: تنوع, انواع, های مختلف, گوناگونی, انواع مختلفی
GT
GD
C
H
L
M
O
vehicle
/ˈviː.ɪ.kl̩/ = NOUN: وسیله نقلیه, حامل, رسانه, ناقل, برندگر, رسانگر;
USER: وسیله نقلیه, خودرو, وسایل نقلیه, حامل, وسیله نقلیه را
GT
GD
C
H
L
M
O
vehicles
/ˈviː.ɪ.kl̩/ = NOUN: وسیله نقلیه, حامل, رسانه, ناقل, برندگر, رسانگر;
USER: وسایل نقلیه, وسیله نقلیه, وسایل نقلیه در, وسایل نقلیه و
GT
GD
C
H
L
M
O
very
/ˈver.i/ = ADVERB: بسیار, خیلی, چندان, زیاد, بسی;
ADJECTIVE: همان, واقعی, حتمی;
USER: بسیار, خیلی, های بسیار, کاملا, است بسیار
GT
GD
C
H
L
M
O
videos
/ˈvɪd.i.əʊ/ = NOUN: تلویزیون;
USER: فیلم ها, فیلم, فیلم های, ویدئو ها, فیلم ها را
GT
GD
C
H
L
M
O
view
/vjuː/ = NOUN: نظر, نما, دید, منظره, عقیده, نظریه, چشم انداز, قضاوت;
VERB: دیدن, از نظر گذراندن;
USER: نظر, دیدن, مشاهده, مشاهده و, مشاهده کنید
GT
GD
C
H
L
M
O
visit
/ˈvɪz.ɪt/ = NOUN: بازدید, دیدار, عیادت;
VERB: دیدن کردن از, ملاقات کردن, زیارت کردن, عیادت کردن, دید و بازدید کردن, سر زدن, خدمت کسی رسیدن;
USER: بازدید, دیدار, مراجعه, بازدید از, مراجعه کنید
GT
GD
C
H
L
M
O
voice
/vɔɪs/ = NOUN: صدا, صوت, بانگ, واک, اوا;
VERB: ادا کردن, با صدا بیان کردن;
USER: صدا, صدای, صوتی, صوت, های صوتی
GT
GD
C
H
L
M
O
want
/wɒnt/ = NOUN: خواست, نیاز, نقصان, حاجت, فقدان, عدم, نداری;
VERB: خواستن, نداشتن, محتاج بودن, لازم داشتن, نیازمند بودن به, کم داشتن, فاقد بودن, کسر داشتن;
USER: خواست, خواهید, می خواهید, می خواهم, می خواهند
GT
GD
C
H
L
M
O
wanted
/ˈwɒn.tɪd/ = ADJECTIVE: خواسته;
USER: خواسته, خواستم, خواست, می خواستم, می خواست
GT
GD
C
H
L
M
O
warning
/ˈwɔː.nɪŋ/ = NOUN: هشدار, اخطار, اعلام, اعلام خطر, اگاه کردن, تحذیر, اشاره, زنگ خطر, اژیر;
USER: هشدار, اخطار, هشدار دهنده, های هشدار دهنده, هشدار در
GT
GD
C
H
L
M
O
warnings
/ˈwɔː.nɪŋ/ = NOUN: هشدار, اخطار, تحذیر, اعلام, اعلام خطر, اگاه کردن, اشاره, زنگ خطر, اژیر;
USER: هشدار, هشدارهای, هشدارها, هشدارهایی, اخطارها از
GT
GD
C
H
L
M
O
was
/wɒz/ = VERB: بود;
USER: بود, شد, بوده است, شده بود
GT
GD
C
H
L
M
O
weather
/ˈweð.ər/ = NOUN: هوا, اب و هوا, تغییر فصل;
VERB: تحمل یا برگزار کردن, باد دادن, در معرض هوا گذاشتن;
USER: هوا, آب و هوا, آب و هوای, آب و هوایی, وضعیت آب و هوا
GT
GD
C
H
L
M
O
well
/wel/ = ADJECTIVE: خوب, بسیار خوب, خوش, سالم, راحت, تندرست;
ADVERB: خوب, بخوبی, خوش;
NOUN: چاه, خیر, چشمه;
USER: خوب, چاه, بخوبی, را به خوبی, به خوبی به
GT
GD
C
H
L
M
O
what
/wɒt/ = PRONOUN: چه, کدام, چقدر, هر چه, انچه, چه نوع, چه اندازه, چه مقدار, حرف ربط;
ADVERB: چگونه;
USER: چه, آنچه که, چیزی است که, کدام, چگونه
GT
GD
C
H
L
M
O
wheel
/wiːl/ = NOUN: چرخ, چرخش, دور, رل ماشین;
VERB: گرداندن, چرخیدن;
USER: چرخ, چرخ ها, چرخ را, از چرخ, چرخ به
GT
GD
C
H
L
M
O
when
/wen/ = CONJUNCTION: وقتی که, کی, چه وقت, چون, موقعی که, در موقع;
USER: وقتی که, زمانی که, هنگامی که, در هنگام, چون
GT
GD
C
H
L
M
O
where
/weər/ = ADVERB: کجا, از کجا, جایی که, در کجا, در جایی که, هر کجا, اینجا, در کدام محل, در کدام قسمت, چه جا, در چه موقعیتی, از چه منبعی;
USER: جایی که, کجا, از کجا, در جایی که, در کجا
GT
GD
C
H
L
M
O
which
/wɪtʃ/ = PRONOUN: که, کدام, که این, این;
ADJECTIVE: چه;
USER: که, است که, که به, که در, کدام
GT
GD
C
H
L
M
O
while
/waɪl/ = CONJUNCTION: در حین, هنگامیکه, در صورتیکه, مادامی که, حال انکه;
ADVERB: تاموقعی که;
VERB: گذراندن;
USER: در حین, حالی که, در حالی که, در حالی, در حالی که در
GT
GD
C
H
L
M
O
will
/wɪl/ = NOUN: اراده, خواست, وصیت, وصیتنامه, میل, مشیت, نیت, قصد, خواهش, ارزو;
VERB: خواستن, اراده کردن, وصیت کردن, میل کردن, خواستاربودن, فعل کمکی'خواهم';
USER: اراده, خواهد, خواهد شد, خواهد کرد, خواهد بود
GT
GD
C
H
L
M
O
with
/wɪð/ = PREPOSITION: با, بوسیله, در جهت, پیش, برخلاف, بطرف, در ازاء, بعوض;
USER: با, را با, همراه با, و با, که با
GT
GD
C
H
L
M
O
within
/wɪˈðɪn/ = ADVERB: در داخل, در حصار, باندازه, در توی;
PREPOSITION: در ظرف, در مدت, در حدود, توی;
USER: در داخل, درون, در درون, در ظرف, در مدت
GT
GD
C
H
L
M
O
without
/wɪˈðaʊt/ = PREPOSITION: بدون, بی;
ADVERB: بیرون, برون, بیرون از, از بیرون, بطرف خارج, انطرف;
USER: بدون, را بدون, و بدون, بی
GT
GD
C
H
L
M
O
world
/wɜːld/ = NOUN: جهان, دنیا, عالم, گیتی;
USER: جهان, دنیا, جهان را, جهان به, در جهان
GT
GD
C
H
L
M
O
you
/juː/ = PRONOUN: شما, تو, ترا, تورا, شمارا, شماها;
USER: شما, تو, که شما, شما به, شما در
GT
GD
C
H
L
M
O
your
/jɔːr/ = PRONOUN: مال شما, مربوط به شما, ت, متعلق بهشما, خودمانی;
USER: خود را, خود, خود را به, های خود را, خود را در
433 words